هر چه کنی به خود کنی / گر همه نیک و بد کنی. این تک بیت شعر، نمیدانم از کیست؟ جایی نوشته بودند که این بیت شعر مربوط به جلال الدین محمد بلخی رومی است. سراینده این بیت کیست، مهم نیست! مهم مضمونش است که در واقع آیۀ ۷ سورۀ اسراء را به نظم درآورده است. در این نوشته، توضیحات و داستان هایی مربوط به این ضرب المثل آورده ایم. خوشحال میشم بعد از مطالعه، نظرتان را کامنت کنید.
قانون سوم نیوتون، بیانی دیگر از هر چه کنی به خود کنی
قانون سوم نیوتون میگوید: هر عملی عکسالعملی و هر کنشی واکنشی دارد؛ یعنی چی؟ یعنی شما مشتی به دیوار میزنید، همانقدر انرژی که شما به دیوار وارد میکنید، دیوار هم در مقاومت به ضربۀ شما، به دست شما وارد میکند.
از این قانونی که در فیزیک بیان شده، میشود این را الهام گرفت که نتیجه رفتارهای درست یا غلط ما هر چه باشد در نهایت به خود ما برمیگردد.
این طور نیست که سنگی را در چاه بیندازیم. دلی را بشکنیم. بی تفاوت شاهد اشک یتیمی باشیم. والدین ناتوان خود را در زمان تواناییمان فراموش کنیم و هر کاری که دلمان خواست و به مذاقمان خوش امد، انجام دهیم. تاثیر مستقیم رفتارهایمان را در زندگیمان خواهیم دید.
اِن اَحسَنتُم اَحسَنتُم لِاَنفُسِکُم وَ اِن اَساتُم فلَها “اسراء _۷”
هر عمل نیک و یا بدی که انجام میدهیم در حقیقت بازخورد آن به سمت ماست. این آیه خبر از یک قاعدۀ تکوینی میدهد و چه بخواهیم، چه نخواهیم، از این امر طبق فرمایش خداوند رهایی نداریم.
البته در قرآن و شریعت و در احادیثی که از بزرگان دین و ائمه بر جای مانده و داستانهای متفاوتی که ریشه در آداب و سنتها و فرهنگ عامیانه ما دارند؛ به انعکاس و بازخورد اعمال و رفتارمان به صراحت اشاره شده است که اهمیت پرداختن به این موضوع را چند برابر میکند.
داستان هر چه کنی به خود کنی : پادشاه خوشفکر
لابد شما هم داستان پادشاه خوش فکر را شنیدهاید که از سه وزیر لایق خود خواست تا هر کدام جداگانه از باغ قصر برای ایشان میوه بچینند.
اولی بهترین میوه ها را چید و کیسه اش را پر کرد.
دومی به تصور اینکه پادشاه خودش میوهها را نمیخورد، میوههای کال و رسیده را با هم چید.
سومین وزیر هم در نهایت تنبلی همان علفهای هرز روی زمین را درون کیسه ریخت و با خود فکر کرد پادشاه که درون کیسهها را نگاه نمیکند؛ پس چه فرقی میکند درونشان میوه باشد یا علف.
روز بعد به دستور پادشاه هر سه وزیر را برای یک ماه بدون آب و غذا در ولایات مختلف به زندان انداختند.
اولی با میوههایش سختی زندان را نفهمید.
دومی به سختی حبس را تحمل کرد.
و سومین نفر به خاطر نداشتن چیزی جز علوفه در همان روزهای اول جان داد.
من عَمِلَ صالحا فَلِنَفسُهُ وَ من اَساءَ فَعَلَیها ” جاثیه_۱۵”
هر کس کار شایستهای به جا آورد برای خود به جا آورده و کسیکه کار بد کند، به زیان خود اوست.
عنایت الهی
پس اگر به سفارش دین و سنُت بازخورد رفتارهای ما مستقیما خودمان را نشانه گرفته است؛ تامُل بیشتر در این زمینه و مکث کوتاه قبل از انجام کار جای دوری نمیرود!
مهمتر از همه، وقتی من به عنوان کسی که کاری انجام میدهم، بدانم هر کاری که انجام میدهم (چه خوب و چه بد) از دایره نگاه خداوند دور نمیماند و اثر مستقیم آن متوجه خودم است؛انجام دادن افعال خوب را جزء عادتها و رفتارهای خوب زندگیم قرار میدم و به آن توجه بیشتری میکنم؛تا در یک معامله سودآور با خدا، عایدی من بیش از پیش شود.بنا به فرمایش امیرالمومنین اِرحم تُرحم.رحم می کنم به خلق خدا تا در مواقع سختی بیبهره از نگاه مهربانانه خداوند نباشم. میبخشم تا بخشیده شوم.البته ممکن است در مواردی قاعده بازی تغییر کند و دنیا گنجایش عکسالعمل رفتارهای ریز و درشت ما را نداشته باشد.و ما به موجب زیر پا گذاشتن قوانین انسانی و دینی و انجام فعل اشتباه تجدید شویم اما تنبیه نه! و حساب و کتاب اعمالمان تا گرفتن کارنامه نهایی به حکم خداوند سبحان به تعویق بیفتد.ما مسلمانیم و به مکافات عمل باور داریم.معتقد هستیم که در دنیای دیگری تمام افعال و اعمال ما طبق حکم خداوند حسابرسی میشود؛و این امر دور از ذهنی برای ما مسلمانان نیست.
مکافات عمل
مکافات عمل در مورد کارهای نادرست است که در حق دیگران انجام میدهیم و در حقیقت نتیجه عملکرد منفی خود ماست.
اغلب گرفتاریهایی که در دنیا با آن دست و پنجه نرم میکنیم، بی تاثیر از این امر نیست.با این حال نمیتوان گفت هر رنجی که در دنیا دامن ما را میگیرد، مکافات عمل است.بسیاری از رنجهایی که با آن مواجه هستیم بازخورد تصمیمات آنی و اشتباهی است؛که خودمان در شرایط خاص بدون درایت و منطق و پشتوانه علمی و بهره گیری از مشورت با افراد کارآمد و زبده برای خودمان رقم زدیم.همان ندانمکاریها و سهلانگاریهای انسانی که کم و بیش با آن آشنا هستیم و در مقاطعی از زندگی هر کدام به شیوهای گرفتار آن شدیم.با این همه جای تاسف است که همیشه هم تلنگرها و بازخوردها زنگ بیدار باش برای ما نبوده،عبرت که نمیگیریم هیچ؛ متوجه نتایج عملکرد اشتباهمان هم نمیشویم.گرفتاری و سختیهای پیشآمده را پای تقدیر و سرنوشت گذاشته و همچنان با حبّ و بغض فروغ نگاهی را بیفروغ میکنیم.و هر روز بیشتر از دیروز در باتلاق رفتارهای نادرست خویش غرق میشویم.غافل از اینکه هیچ کدام از کارهای ما از نگاه تیز بین خداوند دور نمیماند و از ماست که بر ماست!
پس آموختیم که هر چه کنی به خود کنی، صرفا یک آموزۀ اخلاقی نیست، بلکه یک قانون تکوینی است در این دنیا.