همه ی موجوداتی که در این دنیا زندگی میکنن یه هدفی دارن. حتی حیوانات و گیاهان هم کمالی دارن، برای رسیدن به این اهداف و کمال تلاش میکنن. پس هدف داشتن یه موضوع مهم در طبیعته که حال ما بر اساس اهدافی که برای خودمون تعیین می کنیم مشخص میشه.حال خوب ما در گرو این اهداف قرار خواهد گرفت. خب هر چقدر که این اهداف با شرایط و استعداد های ما بیشتر همراه باشه بیشتر به هدف هامون می رسیم و حالمون بهتر میشه. حالا میخوایم امروز راه های پیدا کردن هدف از خلقت مون رو بررسی کنیم.
من برای هدف یا هدف برای من،مسِئله این است.
اصلی ترین موضوع اینه که برای چی نیاز به هدف داریم؟ خب اهداف ما برای رشد و بهتر شدن ما هستن. که ما با رسیدن به این اهداف احساس لذت از زندگی مون داشته باشیم. بعضی وقتا ما یه شرایطی رو برای خودمون میسازیم که باعث رنج و عذاب مون میشه.به عنوان مثال برای چی ما یه شغل خوب میخوایم ؟؟؟ خب برای اینکه رفاه بیشتری داشته باشیم و در نهایت راحتتر زندگی کنیم. وقتی شما توی زمینهای شروع به کار میکنی که فقط به این خاطر که آینده شغلی خوبی داره؛ وقتی اصلا ازش لذت نمی بری، قطعا به اون رفاه ایده آل و کامل هم نمیرسی. پس هر روز سرکار رفتن شمارو عذاب میده.یه مثال دیگه اینه که خب شما پول رو برای چی میخوای؟ برای آسایش . ولی اگه پول بشه دغدغه هر روز شما،خب قطعا زندگی شما نابود میشه. خیلی عالیه که شما برای هدفی تلاش کنید ولی نه اینکه همش استرس و دغدغه اش رو داشته باشی.پس؛ خیلی مهمه که شما در هدف گذاری به این موضوع توجه کنی که تمام چیزایی که به عنوان هدف ازشون یاد میکنی، برای آسایش بیشتر هستن نه اینکه باعث رنجش و عذابمون بشه و حال خوب الانمون رو هم از بین ببره.و نکته ای که اینجا خیلی مهمه بدونید؛ اینه که شما از اهدافتون مهمتر هستید. نباید برده و بنده اهدافتون باشید. ما وسیله ای برای رسیدن به هدف نیستیم. اهداف وسیله ای هستند تا ما به دو تا موضوع مهم دست پیدا کنیم، یکی داشتن آرامش و دوم داشتن شادی.پس اگه هدفت در راستای این دو موضوع نیست سریعا باید اونا رو عوض کنی. مثال سادهاش اینه که شما اگه یه میلیاردر یا یه پزشک فوق تخصص باشی ولی شاد و سرزنده نباشی،آرامش نداشته باشی یا در بدترین شرایط موجب بیماریهای جسمی و روحی در شما بشه، میتونم ساده و رک بهت بگم که تو باخت دادی. پس هدف برای توعه نه تو برای هدف.پیشنهاد میکنم حتما مقاله ۱+۷ راهکار برای بدست اوردن انگیزه رو مطالعه بفرمایید.
ویژگی های هدف خوب چیه؟!
واضح و مشخص بودن هدف(specific)
هدف باید واضح، مشخص و دقیق باشه.شما باید بدونی دقیقا چه چیزی میخوای و دید واضح و روشنی نسبت به اون داشته باشی.علاوه بر اون باید هدف رو دقیق و با جزییات بیان کنی. برای اینکه در این مرحله کمکتون کنیم چند سوال ساده میپرسیم، حتما پاسخ بدید تا از مرحله ی اول عبور کنید.هدف و خواسته ی دقیق من چیه؟به چه چیز میخواهم برسم؟این کار با چه روش هایی انجام میشه؟چه کسانی میتونند به من کمک کنن؟
قابل اندازه گیری بودن(measurable)
خب برای اینکه درست منظورمو برسونم یه مثال براتون میزنم. به عنوان مثال شما میتونی بگی، من میخوام میلیارد بشم یا اینکه بگی من با درآمد ۳ میلیون تومنی که دارم ماهانه ۲ میلیون پس انداز می کنم و با این پس انداز یک استارت آپ راه اندازی میکنم و از این طریق میتونم میلیاردر بشم . اگر یک هدف قابل اندازه گیری باشه شما هر لحظه میتونید بررسی کنید که میزان پیشرفتتون چقدر بود و چقدر زمان میبره که به اون هدف دست پیدا کنید.
در دسترس بودن(achievable)
انتظارات غیر واقعی و دور از دسترس برای خودت نداشته باش. چون به احتمال زیاد بهش نمیرسی و این باعث میشه که انگیزهات افت کنه. کاری که میتونی انجام بدی اینه که یه هدف بزرگ رو تبدیل کنی به چند تا هدف کوچیک و قابل دسترس، تا کم کم بتونی به اون هدف بزرگ دست پیدا کنی. دقت کن این جمله به این معنی نیست که نمی تونی هدف های بزرگ رو برای خودت تعیین کنی،بلکه میتونی بلند پرواز باشی ولی باید واقع بینانه چیزهایی رو بررسی کنی؛ مثل:
- مدت زمان موجود
- منابع مورد نیاز
- امکانات
- توانایی و استعداد
- مهارت هایی که باید یادبگیرید
شما میتونید هدفهای بزرگ انتخاب کنید ولی نباید تخیلی و غیر قابل تحقق باشند.مثلا نگیید تا آخر هفته آینده ده کیلو وزن کم میکنم یا قراره میلیاردر بشم!
مناسب و مرتبط بودن(relevant)
اول اینکه هدفی که شما تعیین میکنی باید در راستای دیگر اهدافتون باشه و خیلی پرت نباشه.دوما هدف شما باید نیازهای روحی شما رو ارضا کنه و متناسب با شخصیت شما باشه.شما در این مرحله باید سوالاتی از خودتون بپرسید مثلا:اگر به هدفتون برسید چه تغییراتی در وضعیت فعلی شما به وجود میاد؟آیا این هدف خواستهی قلبی شماست یا چون بقیه میگن دنبال میکنید ؟
زمان دار بودن(time based)
یه قانونی وجود داره که میگه کارها به اندازه زمانی که دارید کش پیدا میکنن. حتما برای کارهاتون یک ددلاین مشخص کنید.حالا ممکنه این سوال براتون پیش بیاد که چقدر زمان باید صرف انجام کارها بکنم؟ زمان صرف شده باید معقول باشه، از اونجایی که وقت طلاست برنامهتون نباید خیلی باز باشه؛ چرا که باعث تلف شدن وقتتون میشه و از طرفی هم نباید خیلی فشرده برنامه ریزی کنید که اگر کار غیر پیش بینی شده ای پیش اومد، باعث شه از کار دیگه ای بزنید.به این مثال توجه کنید : من میخواهم بعد از مدتی پس انداز ،پول زیادی داشته باشم. یا اینکه من تا سه ماه آینده پنج میلیون پس انداز میکنم.همونطور که میبینید هدف دوم زمان دارد. و در پایان فراموش نکنید هر چند وقت یک بار هدف خود را بازبینی کنید .از تجربه هاتون و بازخورد دیگران درس بگیرید.چون ممکنه چیزی که دو سال پیش خواسته و هدف شما بوده الان دیگه هدفتون نباشه، پس گاهی نیازه هدف خودتون رو اصلاح کنید .برای اینکه بیشتر راجع به هدف خوب بدونید به مقاله انتخاب هدف هوشمندانه مراجعه کنید :
انواع هدف
۱. اهداف بلند مدت
یکی از انواع هدف ها، اهداف بلندمدت هستن. این اهداف، همان اهداف بزرگ و اصلی هستند که دوست دارید در طول زندگی به اونها برسید. تحقق این اهداف به سن و سال شما بستگی داره و بسته به سنتون ممکنه در اواخر عمر خود به بعضی از اونها برسید. معمولا این اهداف ظرف ده سال یا بیشتر محقق میشن.اهداف بلندمدت از برنامههایی تشکیل شدهاند که برای آینده طرحریزی میکنیم و معمولا به خانواده، سبک زندگی، حرفه و بازنشستگی مربوط میشه. افراد معمولا با در نظر گرفتن اینکه ظرف پنج تا بیست سال آینده میخواهند چه کار کنن یا دوست دارن در چه جایگاهی باشند، برای خودشون اهداف بلندمدت ترسیم میکنند و بعد برای رسیدن به اونها، از اهداف کوتاه مدت استفاده میکنند.نمونههایی از اهداف بلندمدت عبارتند از:
- دریافت مدرک مهندسی مکانیک
- دریافت مدرک فوق لیسانس؛خریدن خانه
- شرکت در مسابقهی دو ماراتن
- تأسیس شرکت؛بازنشستگی در ۵۵ سالگی
اهداف بلندمدت به دو نوع مادامالعمر و غایی تقسیم میشن :
الف . اهداف مادامالعمر
اهداف مادامالعمر در یکی از موضوعات خانواده، شغل و حرفه، تحصیلات، امور مالی یا صرفا کسب لذت قرار میگیرند. هدف مادامالعمرِ شما ممکنه این باشه که هم حسابدار بشید و هم فوقلیسانس بگیرید، چهار فرزند داشته باشید، صدها میلیون تومان پول جمع کنید یا به دور دنیا سفر کنید.این نوع اهداف معمولا در ابتدا کلی هستند اما وقتی بهسمت اونها حرکت میکنید، تعریف و معنای خاصتری پیدا میکنند. مثلا اگر از ابتدا هدف مادامالعمر شما این بوده که معلم بشید، در ادامهی مسیر تعریف دقیقتری از اون هدف خواهید داشت، و میخواهید معلم ریاضی دبیرستان شوید و باز هم اون رو دقیقتر تعریف میکنید و میخواهید تا زمان بازنشستگی، معلم حسابان یا جبرواحتمال باشید.به مرور زمان، تعریف دقیقتری از اهدافتون خواهید داشت، اهدافی که اغلب مهمترین و معنادارترین اهداف شما هستند. تنها مشکلی که وجود داره، اینه که زمان زیادی برای رسیدن به این اهداف لازمه. درنتیجه ممکنه نتونید روی اونها تمرکز کنید، از این شاخه به اون شاخه بپرید و نتونید برای رسیدن به اهداف مادامالعمرتون، نگرش مثبتی داشته باشید. به همین دلیل، داشتن اهداف توانمندکننده (اهداف کوتاهمدتی که به شما کمک میکنند به اهداف بلندمدتتان برسید) سودمنده.
ب. اهداف غایی
اهداف غایی، اهدافی کلیدی هستند که باید اول اونها رو تحقق ببخشید تا بتونید به اهداف مادامالعمرتون برسید. این اهداف معمولا ظرف یک تا ده سال محقق میشن. اگر هدف مادامالعمر شما این باشه که پزشک بشید، هدف غایی شما رفتن به دانشکدهی پزشکی خواهد بود. یا اگر هدف مادامالعمر شما سفر به دور دنیاست، هدف غایی شما پسانداز کردن مقدار معینی پول خواهد بود.برای رسیدن به چیزهای بزرگ نه تنها به تلاش، بلکه به رویا و نه تنها به برنامه، بلکه به هدف نیاز داریم .
۲. اهداف کوتاهمدت
یکی دیگه از انواع هدفها، اهداف کوتاه مدت هستن. این اهداف، اهدافی هستن که فرد در آیندهی نزدیک (معمولا کمتر از یک سال)، قصد رسیدن به اونها رو داره. اهداف کوتاهمدت اغلب پُلی به سوی اهداف بلندمدت محسوب میشه. این اهداف، توانمندکننده در نظر گرفته میشه، چرا که دستیابی به اونها فرد رو قادر میکنه تا به اهداف بزرگترش برسه. شما بهوسیلهی اهداف توانمند کننده میتونید پیشرفت خودتون رو به سمت اهداف بلندمدت ارزیابی کنید.برای اینکه از شکستهای کوتاهمدت دلسرد نشوید، باید اهداف بلندمدت داشته باشید.اهداف توانمند کننده معمولا به تحصیلات، شغل، پروژههای کوتاه مدت و حتی کسب یک تجربهی ارزشمند کاری مربوط میشن. هرکدوم از اینها به تحقق اهداف بلندمدت کمک میکنند.موارد زیر نمونههایی از اهداف کوتاهمدت هستن:
- کاهش وزن بهاندازهی پنج کیلوگرم
- نقاشی کردن اتاق خواب
- موفقیت در کنکور
- گرفتن کارت پایانخدمت یا معافیت
- بهدست آوردن یک شغل تابستانی.
دلیل اینکه افراد معمولا به اهداف خود دست پیدا نمیکنند، اینه که یا اهدافشون رو مشخص نمیکنند یا اونها رو جدی نمیگیرند. برندگان بازی زندگی، میتونن به شما بگن مقصدشون کجاست، در طول مسیر چه برنامهای دارند و در این مسیر چه کسی اونها رو همراهی میکنه.اهداف کوتاهمدت به دو نوع اهداف بنیادی و اهداف موقتی تقسیم میشن.
الف. اهداف بنیادی
اهداف بنیادی، اهدافی هستند که به احتمال زیاد ظرف کمتر از یک سال به اونها دست خواهید یافت. این اهداف ممکنه، اهداف توانمند کننده باشند که احتمالا باید قبل از تحقق اهداف غایی به اونها برسید. این اهداف معمولا برای بهبود شرایط فیزیولوژیکی استفاده میشن. اول باید در کنکور رتبهی خوبی بیارید تا درنهایت وارد دانشکدهی پزشکی بشید. اهداف بنیادی میتونن مستقل باشن و هیچ ربطی به هدف غایی یا هدف مادامالعمر نداشته باشن.موارد زیر نمونههایی از اهداف بنیادی هستند:
- تشکیل تیم بسکتبال در دبیرستان
- آموختن نحوهی نواختن سه آهنگ با پیانو
- پس انداز برای خرید یک دستگاه سینمای خانگی
تراژدی زندگی نرسیدن به هدف نیست، بلکه نداشتن هدفی برای رسیدن است .
ب. اهداف موقتی
این اهداف معمولا در کمتر از یک ماه محقق میشن. اغلب برای بهبود مهارتهای فنی اونها را ترسیم و روزانه روی اونها تمرکز میکنید. اکثر مواقع این اهداف، میتونند اهداف توانمند کننده باشن که باید قبل از تحقق اهداف بنیادی به اونها برسید. مثلا وقتی به خودتون میگید: «هفتهی بعد میخواهم در امتحان زیستشناسی بیست بگیرم»، این هدف به شما کمک میکنه تا در امتحاننهایی زیستشناسی، نمرهی خوبی بگیرید. این نمره به شما کمک میکنه تا رتبهی خوبی در کنکور بیاورید و درنهایت وارد دانشکدهۀ پزشکی شوید. اهداف موقتی هم مثل اهداف بنیادی، میتونند اهداف مستقلی باشند و هیچ ربطی به اهداف مادامالعمر یا غایی نداشته باشند.موارد زیر نمونههایی از اهداف موقتی هستند:
- نقاشی کردن خانه
- تمیز کردن زیرزمین
- تمام کردن تکلیف مدرسه
راه های رسیدن به هدف
متقاعد کردن خودتون که هدف شما قابل دستیابی است :
بعد از انتخاب هدف، این قدم مهم ترین قسمت برای رسیدن به هدفه. اگه شما هدف رو پایینتر از خودتون تصور کنید، خب قطعا اون هدف جذابیتش رو از دست میده و دیگه شما تلاشی برای رسیدن به اون هدف نخواهید کرد و به اصطلاح ساده تر همش پشت گوش میندازینش.مثال سادهاش، برخوردیه که ما با درس های ساده تر مثل ادبیات و دینی در زمان مدرسه داشتیم. همیشه نگرانی بابت این دروس نداشتیم در حالی که این دروس هم جزئی از معدل ما بودند و اهمیت داشتند.
هدف خودتون رو، روی کاغذ بنویسید. در غیر اینصورت حتما رویا باقی خواهد ماند .
مکتوب کردن اهداف یک جزء جدایی ناپذیر از اجرایی کردن اهدافه. این کار هم باعث میشه اون هدف تو گیر و دار زندگی فراموش نشه. هم اینکه همیشه مقابلمون باشه و براش تلاش کنیم. مزایایی که پس از رسیدن به هدف به اونها دست خواهید یافت رو روی کاغذ بنویسید.وقتی به یه هدفی میرسیم بعد از مدتی یادمون میره که برای رسیدن به این هدف چقدر تلاش کردیم؛ چه تجربه و دست آوردهایی داشتیم . پس نوشتن میتونه توی این موضوع هم خیلی بهمون کمک کنه.
برای هدف خود،برنامه بنویسید :
داشتن برنامه در همۀ امور، حتی امور بسیار جزیی هم از اهمیت به سزایی برخورداره. همیشه باید در این برنامه اولویت ها رعایت بشه. و حتی پلن b هم داشت! یعنی اگه من، از این راه به هدف مورد نظر نرسیدم آخر دنیا نیست و میتونم راهم رو عوض کنم . تعیین زمان مشخص برای رسیدن به هدف :زمان بندی برای اهداف اهمیت بالای داره . به عنوان مثال شما تعیین میکنید که من میخواهم یک گوشی موبایل مدل x رو بخرم. خب این موبایل تا ۶ ماه آینده قیتمش حدودا در این رنج قرار داره و از لحاظ عملکردی جز جدیدترین هاست، و قطعا ۶ ماه آینده در این سطح نخواهد بود. پس باید برای اهداف یک زمان مناسب در نظر گرفته بشه تا روی رسیدن به هدف تاثیر نزاره . فهرستی از چیزهایی که می تونند مانع هدفتون بشن بنویسید:درسته که همیشه درباره ی حسن ظن نسبت به اهداف و اتفاقات صحبت میکنیم ولی برای طرح یک برنامه ی دقیق و آمادگی لازم برای رسیدن به هدف همیشه باید موانع رو هم در نظر گرفت. افرادی رو که در این مسیر می تونند به شما کمک کنند رو مشخص کنید :سعی کنید افرادی رو انتخاب کنید که واقعا مطمئن هستید وسط راه، شمارو تنها نمیزارن. نتیجه رو تجسم کنید، چون باعث حفظ انگیزه میشه :رویا پردازی و تجسم نتیجه، باعث افزایش شور و اشتیاق بسیاری خواهد شد. ولی نباید اجازه بدیم که این رویا پردازیها، بسیار زیبا تر از حقیقت بشن و ما رو از حقیقت امر دور کنن . تصمیم بگیرید که تا قبل از نرسیدن به هدف ،از اون دست برندارید :استمرار برای رسیدن به اهداف و دونستن اینکه : “تو اجازه داری خسته شی ولی اجازه نداری جا بزنی” باعث میشه که شما تا ۹۵ درصد حتما به اون هدف دست پیدا کنید. اون ۵ درصد هم، شک ما رو میبره به حوادث غیر مترقبه و درست انتخاب نکردن هدف و … پیشنهاد میکنم مقاله ی اراده ذاتی یا آموختنی ؟ رو حتما مطالعه بفرمایید.