۳ مرحله ی تغییر

غییر ۳ تا مرحله داره. اگه من بخوام تغییر کنم و از وضعی که الان تو زندگیم دارم متفاوت زندگی کنم باید ۳ تا مرحله رو پشت سر بزارم.مرحله اول آگاهیه آگاهی از اینکه کاری که الان دارم انجام میدم کار مناسبی هست یا نیست؟ کار درستیه؟ اصلا تو این نقطه من باید پیشرفت کنم؟ اینجا نقطه ی ضعفمه. تا آگاه نباشم که نمی تونم تغییر کنم. مرحله دوم پذیرشه مرحله دوم اینه که قبول کنم یعنی آگاهی هم پیدا کردم بازم پذیرش داشته باشم، مقاومت نکنم در برابر اون، بپذیرم که تا الان هر اتفاقی افتاد، افتاد تمام شد! از الان به بعد من خودم مسئولیت زندگیم رو دست خودم میگیرم و خودم افسار زندگی رو دست می گیرم و من باید تغییر کنم. مرحله سوم اقدامهبدون مرحله سوم یعنی اقدام نمیشه نمیشه نمیشه تغییر کرد. باید بعد از آگاهی و پذیرش بریم سراغ اقدام و نسبت به اون نقطه ضعفمون یا عملی که قصد انجامش رو داریم اقدام کنیم.پس سه مرحله شد یک آگاهی، دو پذیرش و سومین مرحله اقدام.

شما می توانید فایل صوتی و pdf این مقاله را از اینجا دانلود کنید.

دانلود pdf فایل صوتی

عواقب بی مسئولیتی

 
 
اشاره کردیم که یک نفر امکان داره یک ارزشی رو نداشته باشه تو زندگی و نخواد اونو پیاده سازی کنه چرا باید زورش کنیم؟فقط به اون یک نفر باید یه جمله رو بگیم: آقای مهدی منازاده که نظم و ترتیب جزو ارزش هات نیست، این نداشتن نظم و ترتیب و پیاده سازی نکردن این نظم و ترتیب یه سری پیامدهای منفی هم تو زندگیت داره اینا رو میتونی بپذیری؟باید بپذیری که من اگر نظم و ترتیب نداشته باشم امکان دارد فلان اتفاق بیافتد، امکان دارد ارتباطاتم رو از دست بدم، امکان دارد از لحاظ مالی دو دوتام چهارتا نشه. اگر من داخل زندگی ارزشی رو انتخاب می‌کنم باید پاش محکم بایستم و اگر انتخاب نمی کنم باید پای پیامدهاش بایستم، محکم و قوی باید بایستم که من مثلا ارزش صداقتو نمیخوام داشته باشم، نمیخوام بگم دروغ میگم نه، خیلی اوقات میام مثلا یک حرف راستی رو نمیگم مثلا من الان تو یه منطقه ای هستم تو قم یک نفر بهم زنگ بزنهبگه: کجایی؟بگم: من اطراف حرمم.درسته اینجا اطراف حرمه و فقط ۵ کیلومتر با حرم فاصله داره. به این دروغ هایی که یک بٌعد راست داره بهش میگن توریه و افرادی که مدرس اخلاق هستند وعلمای اخلاق توریه رو جایز نمیدونند اما از لحاظ شرع میشه توریه کرد.خب کسی که صداقت رو انتخاب نکنه و میخواد توریه کنه همش تو زندگیش به مشکلاتی میخوره! اشکال نداره اگر مشکلات رو قبول میکنه مسئله ای نداره.همه ی مشکلاتش رو قبول کنه و یک ارزش رو تو زندگیش انتخاب نکنه. باید حواسمون باشه که هر ارزشی سختی‌هایی داره پاش ایستادن و هر عدم انتخاب ارزشی پیامدهایی داره. اگر پیامدها رو می‌ پذیرم یا اون سختی ها رو می پذیرم یعنی من یک انسان مسئولیت‌ پذیرم.
 

شما می توانید فایل pdf این مقاله را از اینجا دانلود کنید.

دانلود pdf

خود خدا قسم می خورد

 
 
خنده داره اگر ما بخواهیم که شک کنیم به صحبت‌ های خدا در فرمول‌های خوشبختیمون چرا؟ چونکه خدا ما رو خلق کرده، اینو همه­مون قبول داریم و این خدایی که ما رو خلق کرده بهتر از هر کسی فرمول خوشبختی ما رو میدونه. حالا این خدا داخل قرانش هر چیزی بگه چشم بسته باید قبول کنیم ولی برای تاکید بیشتر میاد برای بعضی مطالب قسم میخوره.بیشترین قسمی که خدا در قرآن خورده سوره شمسه، ۱۱ بار قسم خورده که یک مسئله بسیار مهم رو در یک جمله بگه. خدا میخواد فرمول خوشبختی انسان رو بگه میاد به آسمان قسم میخوره، به خورشید قسم میخوره، به زمین قسم میخوره، به ماه قسم میخوره، به نفس انسان قسم میخوره و خیلی سفت و محکم خدا میاد به خودش قسم میخوره که فرمول رو بیان کنه و می‌فرماید: “قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا” بی ‌تردید کسی که نفس خودش رو رشد داد رستگار شد.ما چه کار کردیم برای رشد نفسمون؟ نفس ما جایگاهی داره و ما باید نفسمون رو به اون جایگاه مطلوب برسونیم. یک اینکه ما اصلا نفس­مون رو ارزشمند نمیدونیم و مسئله ی بعد با گناهانی که می کنیم با توهین هایی که به خودمون می کنیم میایم این نفس رو تضعیف می کنیم، ضعیفش می کنیم. خدا میگه تو باید رشدش بدی اگر رشدش دادی تو رستگار میشی و خوشبخت میشی نه اینکه بزنی تو سرش!

شما می توانید فایل صوتی و pdf این مقاله را از اینجا دانلود کنید.

دانلود pdf فایل صوتی

ارزش ها را از دیگران طلب نکن

 
 
آقا ما وقتی که یه مقدار بچه بودیم، اون موقع که مثلا ۱۷،۱۶ سالمون بود. بچه هیئتی بودیم میرفتیم مثلا تو کوچه ها، در خونه ها، در میزدیم میگفتیم مثلا برای نیمه شعبان، پول کمک کنید. پول ها رو جمع می کردیم روز نیمه شعبان شربت میدادیم. روز نیمه شعبان هدیه میدادیم به مردم.یکبار ما رفتیم پیش یک نفر که خیلی پولدار بود. گفتیم که مثلاً برای محرم امسال پول نیاز داریم، گفت: چقدره خرجتون؟ما مثلا اون موقع گفتیم: یک میلیون تومن! اون موقع یک میلیون تومن، یک میلیون بودا.بعد شروع کرد نشستن و صحبت کردن که آره من یه خواهرزاده دارم که این خواهرزاده ام به خاطر اینکه پول جهیزیه نداره، ازدواج نمیکنه. یا مثلا داداش دارم که این داداش من سرطان روده گرفته و الان به خاطر اینکه هزینه مداوا نداره به مشکل خورده.نشست و شروع کرد روضه خوندن و ناله کردن برای ما، ما گفتیم: خوب باشه که چی؟ گفت: من به اونها کمک نمی کنم، می خوای به شما کمک کنم!کمک کردن به دیگران توی ارزش های ایشون نبود. اصلا تو لیست ارزش هاش چیزی نداشت به معنای کمک کردن به دیگران. لذا فرد فوق العاده پولداری بود اما کمک نمی‌کرد به دیگران.ارزشی بود که در زندگیش انتخاب نکرده بود پس اصلا پیاده سازیش هم نمی کرد، اصلا اقدام نمی‌کرد برای پیاده‌سازی این اتفاق.ما هم نباید توقع داشته باشیم از فردی که ارزشی رو تو زندگیش نمیخواد جاری کنه و ما بریم همش بهش بگیم که که شما باید این کارو انجام بدی، شما باید این کارو انجام بدی، شما باید فلان کارو انجام بدی، شما باید صداقت داشته باشی، شما باید عدالت داشته باشی.یه سری ارزش ها هست عمومیه، باید داشته باشیم که به دیگران آسیب نزنیم. اونا یه بحثه اما یه سری ارزش ها هست که فردیه.من دوست ندارم پول هزینه خودم رو کمک کنم. نمیخوام بگم کار خوبیه یا کار بدیه اما من نمیخوام این ارزش رو توی زندگیم پیاده سازی کنم.

شما می توانید فایل pdf این مقاله را از اینجا دانلود کنید.

دانلود pdf

ارزش آفرینی

 
 
یه نفر اومده بود دایرکت من و شکایت داشت، گفت: حاج آقا من ارزشم صداقته ولی هرکس به من میخوره شروع میکنه به من دروغ گفتن، حالم خیلی بده!اینجا یه مشکلی وجود داره. مشکل اینجاست که انتخاب ارزش و تعیین ارزش نباید توقع ایجاد کنه در ما که چی از دنیای بیرونی میخوایم دریافت کنیم.چیزی که ایجاد میشه وقتی ما ارزش هامون رو تعیین میکنیم، مشخص میشه که تو این دنیا باید چه ارزشی پیاده سازی کنیم، اضافه کنیم یعنی رفتار خودمون چی باشه؟ نه رفتار دریافتیمون چی باشه!اینکه اگر یک نفر ارزشش آزادی باشه به این معنا نیست همه باید بهش آزادی بدن، به این معناست که دوست داره آزادی رو پیاده سازی کنه تو این دنیا.وقتی که برعکس برداشت کنیم بگم من ارزشم مثلا عدالته و از دیگران بی عدالتی میبینم حالم بد میشه، در واقع دارم یک توقع اضافه و یک توقع اشتباه در خودم ایجاد میکنم که این توقع اشتباه باعث میشه حالم بد بشه.نه! ارزش به این معناست که اگر ارزش من عدالت است من باید عدالت رو پیاده سازی کنم تو دنیا یعنی بین دوتا فرزندم تفاوت قائل نشم. تو محل کار بین افراد همکارم تفاوت قائل نشم و این ارزش رو خودم اضافه کنم به دنیای پیرامونم نه اینکه منتظر دریافت این باشم.شما چی؟ چقدر تحمیل کردن ارزش هاتون و توقع دریافت این ارزش ها از دیگران حالتون رو بد کرده؟

شما می توانید فایل pdf این مقاله را از اینجا دانلود کنید.

دانلود pdf

اسم اعظم خدا

 
 
لحظات آخر عمرتو تصور کن که فرزندت کنارت نشسته. میخوای عصاره­ی زندگیت رو بهش بگی تو دو تا جمله، سه تا جمله. چی بهش میگی؟ تجربه هایی که زیستی رو میخوای تو چند جمله بهش بگی؟خوب الان یه لحظه استپ بزن برگرد عقب تر قطب عالم امکان امیرالمومنین علیه السلام، علم بی نهایت، فردی که گفت: “سلونی قبل ان تفقدونی” از من سوال کنید قبل از اینکه منو از دست بدید. فردی که گفت: من به راه های آسمان بیشتر آشنا هستم تا راه‌های زمین.این فرد در حال احتضاره، در بستر مرگ نشسته و فرزندش امام حسن مجتبی(ع)، فردی که قراره جانشین اون بشه هم کنارشه. چه وصیتی میکنه این فرد؟ می فرماید که: “اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم” شما رو به تقوای خدا وصیت می کنم و نظم امرتون.نظم امر یعنی چی؟ یعنی اینکه همه وسایلمون رو بزاریم سرجاشو با هرکس قرار گذاشتیم سر وقت بریم؟ خدا حفظش کنه استادمونو، استادمون می گفت چقدر ساده نگرانه است اگر بخواهیم به این قضیه اینطور فکر کنیم که امیرالمومنین (ع) که علم خدایی داره، علم بی نهایت داره بیاد لحظات آخر بیاد بگه وسایلتون رو بزارید سرجاشو سر وقت برید سر قراراتون نه!استادمون می‌گفت که: اگر از من بپرسید اسم اعظم خدا چیه؟ بهتون میگم انضباط. انظباط نه به معنای مرتب بودن، درسته مرتب بودن یک قسمتی از این انضباطه، اما انضباط رو به سه قسمت تقسیم کرد: یک انضباط سلوکی که همون به معنای انضباط در رفتارها و مرتب بودنو سر جای قرار گرفتن همه چیزو سر وقت حاضر شدن در قرارهاست این سر جای خود.که بازم اشاره می‌کرد که این پایین ترین سطح از انضباطه. مرحله دوم انضباط روانیه، انضباط روانی اینکه روان من درست و اوکی و استاندارد باشه، سر هر چیز به هم نریزم و از مشکلات روانی مثل غیبت و حسد و دروغ و زودرنجی و از این مشکلات به دور باشم و قسمت سوم که مهمترین و ریشه ای ترین قسمت انضباطه، انضباط فکری، متفاوته با روانی.انضباط  فکری یعنی دانسته هایی که دارم رو بدونم چطوری ازشون استفاده کنم، چقدر دانسته دارم وهر چقدر اون زیاد تر باشه ارتباط مستقیمی داره با انضباط فکری.تشخیص تفاوت ها در دو چیز شبیه به هم و شناخت تشابه ها در دو چیز کاملاً متفاوت نسبت به هم. این انضباط های سه گانه هر موقع کنار هم قرار می‌گیره تبدیل میشه به اسم اعظم خدا. معروفه که با اسم اعظم خدا میشه غیر ممکن ها رو ممکن کنیم و با این انضباط های سه گانه هم همین کار رو میشه کرد. فردی روانش قوی باشه و منضبط باشه. سلوک و رفتارهاش هم منضبط باشه و فکر قوی و قدرتمند و منضبطی داشته باشه میتونه هر غیر ممکنی رو ممکن کنه.
 

شما می توانید فایل صوتی و pdf این مقاله را از اینجا دانلود کنید.

دانلود pdf فایل صوتی

ارزش خوب، ارزش بد

 
 
یک مولفه مشترک بین تمام افراد موثر در دنیا “ارزش محور” بودنشونه. حالا افراد موثر مثبت و افراد موثر منفی، هر دو ارزش محور بودند. افراد موثر مثبت، افرادی بودند که یک ارزشی در زندگی داشتند و ارزش رو زندگی کردند و ارزش شون رو تبلیغ کردند یعنی تحمیل نکردند و این راز موفقیت شونه.اما افراد موثر منفی، افرادی بودند که ارزشی که تو زندگی داشتند رو تحمیل کردند. مثلا “لنین” اومد ارزشی که تو زندگیش داشت رو به دیگران تحمیل کرد، ارزشی که در زندگیش داشت این بود که همه انسان‌ها باید برابر باشند. برابری و عدالت یکی از ارزش‌های انسانیه که لنین داشت ولی چون تحمیل کرد به دیگران و این باعث شد که این شخصیتی که ازش باقی میمونه تو جهان یک شخصیت منفی باشه.یا مثلاً هیتلر، هیتلر فردی بود که یهودیان رو انسان های غیر مفیدی می دونست، میگفت این ها انسان های مفیدی نیستند. یک ارزشی داشت “دنیای عاری از یهود” و برای این ارزش، کوره انسان سوزی راه انداخت و شروع کرد این تفکرش و این ارزشش رو تحمیل کردن بر دنیا و گفت دنیا باید عاری از یهود باشه. پس افراد مثبت، افرادی­اند که ارزش مدار هستند و ارزش هاشون رو تحمیل نمی‌کنند، تبلیغ می‌کنند این  راز موفقیت این افراده !پیغمبران ما، افرادی که صاحب مکتب هستند. پیامبرانی که ارزش مدار زندگی کردند مثل مثلا حضرت آقا رسول الله (ص)، ائمه ی بعد از رسول الله، پیامبران قبل که آیین داشتند مثل حضرت عیسی، حضرت موسی، حضرت ابراهیم و افرادی که پیامبر نبودند و توی این دنیا اثرگذار بودن و اثری مثبت گذاشتند مثلاً فردی مثل بودا، فردی مثل کنفسیوس، فردی مثل ارسطو، یا فردی مثل اُشو اینا اثری مثبت گذاشتند. ارزش‌هایی داشتن، نمی­خوام نقدشون کنم بگم اینها خوب بودن یا نه؟ اما این اثرگذاری مثبتی که داشتند به خاطر همین بحث ارزش مدار بودنشونه و تحمیل نکردن ارزش هاشون به دیگرانه.شما چه ارزش هایی تو زندگیتون دارید؟ بزودی در مورد این صحبت می‌کنیم که چطور ارزش‌هامون رو پیدا کنیم؟ چطور ارزش هامون رو زندگی کنیم و ارتباط موثر داشته باشیم ؟ و چطور ارزش هامون رو تبلیغ کنیم و تحمیل نکنیم به دیگران؟
 
 

شما می توانید فایل pdf این مقاله را از اینجا دانلود کنید.

دانلود pdf

لفظ قلم سخن گفتن | چیستی و چونی

امروز بر آنم که با ما شما از چیستی، چونی و چرایی عزت نفس سخن بگویم. ارتباط موثر!

برای اینکه با دیگران ارتباط موثر برقرار کنیم دوستان، باید یکی از جنس خودشون باشیم. اَدا درآوردن یا اینکه متفاوت زندگی کردن با مردم که خیلی چشم زد باشه و باعث بشه که دیگران با ما ارتباط برقرار نکنند. انسان ها دوست دارند با کسی ارتباط برقرار کنند که مثل خودشون باشه پس اینطور صحبت کردن، فردوسی وار زندگی کردن این اصلا زندگی قشنگی نیست و ما رو دور میکنه از زندگی اجتماعی.ما یک فردی هستیم در اجتماع و باید مثل اجتماع زندگی کنیم.نرید سراغ اینکه بگی، حاج اقا داره میگه اگه مثلا خواهی نشوی رسوا باید همرنگ دیگران باشیم و اینا، نه!دارم میگم تو کلیات زندگیمون باید روی اصول جامعه حرکت کنیم نه اینکه مثلا حرف زدنمون متفاوت باشه، از خواب بیدار شدنمون متفاوت باشه، خوابیدنمون متفاوت باشه، یا اسلوب کلی زندگیمون بخواد متفاوت باشه با دیگران. درسته تفکرمون متفاوت باشه، حرکاتمون متفاوت باشه اما طوری نباشه که دیگران پیش ما احساس راحتی نکنند و نتونیم با دیگران ارتباط موثر داشته باشیم و دیگران پیش ما احساس خوشایندی نداشته باشند.شما تو اطرافیانتون قطعا یکی رو دارید که فکر میکنه از فضا اومده یا فکر میکنه انسان فوق العاده ایه! این کلیپ رو براش بفرستید تا متوجه مشکلش بشه.

شما می توانید فایل pdf این مقاله را از اینجا دانلود کنید.

دانلود pdf

شیشه و سنگ

 
 
یه سنگی پرتاب میشه و این سنگ اگر جلوش شیشه قرار بگیره، شیشه میشکنه و اگر جلوش دیوار بُتُنی قرار بگیره، سنگ میخوره به دیوار و میافته زمین. بعضی حرف ها هست که اگر به یک نفر بزنی این حرفو، نابود میشه، میشکنه و میریزه پایین و اگر به یک نفر دیگه همون حرفو بزنی، خیلی قشنگ از کنارش رد میشه و حرفه‌ ای عمل می‌ کنه و حرف مردم براش مهم نیست.اینکه دل ما کوچیکه، زودرنجیم و خیلی زود ناراحت میشیم از حرف مردم یا زخم زبون دیگران روی ما اثر میذاره این نشون از ضعف شخصی خودمونه و ضعف عزت نفسه وگرنه افرادی هستند تو همین دنیا که این حرفا رو، مثلا می‌بینیم طرف یه حرفی بهش زده میشه، ناراحت میشه قهر میکنه همون حرف به داداشش زده میشه، داداشش خیلی محکم و خیلی حرفه­‌ای البته نه بخواد پرخاشگری کنه، جواب میده و اون تهدیدی که اتفاق افتاده رو تبدیل به فرصت میکنه.میان به من میگن حاج آقا من زود رنجم، همسرم منو اذیت می­کنه با حرفاش، مادر شوهرم به من تیکه میندازه، مادر زنم به من مثلا زخم زبون میزنه و….دیگران دارند کار های خودشون رو انجام میدند، دیگران سنگ های خودشون رو دارند پرتاب می کنند. من چیکارم این وسط؟ من شیشه ام یا یک دیوار بُتُنی و محکم؟این مقاله رو به اون دوستی که فکر می کنی خیلی زودرنجه،و حرف مردم براش مهمه بفرست.
 
 

شما می توانید فایل pdf این مقاله را از اینجا دانلود کنید.

دانلود pdf