کنترل خشم | از صفر تا صد

کنترل خشم از جمله مهارت های مهم زندگی است که هر شخصی باید در زندگی آن را بیاموزد. خشم یکی از هیجان های بسیار شایع در انسان می باشد. هر انسانی با عواطف و احساساتی که دارد ممکن است دچار خشم گردد. خشم می تواند دلایل زیادی داشته باشد. گاه با یک حرف یا عمل می توان احساس خشم شدیدی را احساس نمود. Conversationموضوعی که در اینجا مهم است و حتما باید آن را مورد بررسی قرار داد، نحوه ی بروز خشم می باشد. حتما خبرهای شوکه کننده قتل را شنیده اید که فرد با یک اتفاق دچار خشم شده و اقدام به قتل نزدیکان خود کرده است. متاسفانه گاهی میزان خشم و عصبانیت به مقداری می رسد که فرد اقدام به حمله فیزیکی به فرد دیگر می کند. آموزش مهارت های لازم و کافی درباره ی کنترل خشم می تواند کمک بزرگی برای کاهش عواقب خشمگین شدن نماید. در صورتی که رفتار درست و صحیح را آموخته و احساسات خود را کنترل نمایید، آسیب کمتری را به خودتان و اطرافیان وارد خواهید کرد.

کنترل خشم و دلیل ایجاد خشم

برای یادگیری کنترل خشم حتما باید علت های خشمگین شدن را بشناسیم. هر فردی نسبت به نوع شخصیت و کمبودهایی که در کودکی با آن مواجه بوده دلایل خشم متفاوتی دارد. به طور مثال فردی که در کودکی توسط پدر و مادر سخت گیر تربیت شده باشد در بزرگسالی با مواجه شدن به کوچک ترین مشکلی در کار خود دچار خشم می شود و نمی تواند آن را کنترل نماید. بهتر است بگوییم دلایل خشمگین شدن رابطه ی مستقیمی با نوع بینش و جهان بینی و حتی عزت نفس فرد دارد.دلایل ایجاد خشم و کنترل خشمکمال گرایی یکی از دلایل خشم می باشد. فرض کنید زن و شوهری کمال گرا با یکدیگر ازدواج می کنند. هر کدام از آن ها انتظار دارند تا فرد مقابل تمام انتظارات آن ها را برآورده کرده و همسر ایده آل آن ها باشد. بعد از گذشت مدتی از ازدواج با پیش آمدن کوچک ترین مشکل و برآورده نشدن انتظارات، دچار خشم می شوند. هر کدام از زوجین ممکن است خشم خود را به گونه ای ابراز نماید. بنابراین یکی از مهم ترین عوامل خشم ایده آل گرایی یا مطلق بینی می باشد. این موضوع را حتما باید در کنترل خشم بررسی نمایید تا بتوانیم عصبانیت همسر را کنترل کرد.سازگار نبودن با محیط یکی دیگر از دلایل خشم می باشد. تصور کنید یک روز کامل به برق دسترسی نداشته باشید و یا در مکانی قرار بگیرید که برق در آن وجود نداشته باشد. چون شما و سیستم ذهنی تان با این موضوع سازگار نیست، قطعا دچار خشم و بی قراری خواهید شد. از دست دادن امکانات و شرایطی می تواند سازگاری شما را با محیط کمتر نماید و همین عدم سازگاری باعث ایجاد خشم خواهد شد. البته افراد در این موارد متفاوت هستند و به گونه های مختلفی رفتار می نمایند. افرادی که عادت های زیادی ندارند بیشتر با هر محیطی احساس سازگاری می نمایند. کنترل خشم  و کنترل عصبانیت با آگاهی به این مسئله راحت تر خواهد بود. وجود و یا اتفاق افتادن موضوع غیر منتظره ای نیز از عوامل خشم می باشد. به طور مثال شما تصمیم گرفته اید که امروز به مسافرت بروید. همه ی وسایل را آماده کرده اید و به راه افتاده اید. به صورت غیر منتظره ای هوا طوفانی می شود و شما از راه برمی گردید. این اتفاق غیر منتظره می تواند شما را دچار خشم نماید. در یک رابطه ی احساسی و یا ازدواج افراد وقتی با خیانت فرد مقابل مواجه می شوند دچار خشم می گردند زیرا این اتفاق غیر منتظره بوده و فرد انتظار خیانت همسر خود را نداشته است. داشتن انتظار یکی از موارد مهم در کنترل خشم می باشد.

مهمترین عامل خشم

در تمام مواردی که در بالا ذکر شد افراد خود را در موقعیت نامناسبی می بینند و به یکباره دچار احساس ترس می گردند. به طور مثال در افراد کمال گرا ترس انجام نشدن کارها به طور ایده آل وجود دارد. افرادی که می خواهند هر اتفاق و هر کاری کامل و بی عیب و نقص باشد با ایجاد مشکل کوچکی دچار ترس می شوند و موقعیت خود را در خطر می بینند. همین ترس عامل اصلی ایجاد خشم می باشد. آموختن کنترل خشم نیاز به آموزش دارد. مهمترین عامل  کنترل خشم تنها با آگاهی نسبت به عوامل خشم انجام می گردد. وقتی شما عادت دارید که روزانه از صبح تا شب از دستگاه های برقی استفاده کنید و یکباره متوجه نبود آن می شوید این موضوع باعث استرس و ترس شما می گردد. نداشتن امکانات همیشگی ترسی را در فرد ایجاد می کند که منجر به پیدا شدن خشم در فرد می گردد.در تمام اتفاقات غیر منتظره نیز ترس وجود دارد. انسان از چیزی که آگاهی کاملی درباره ی آن ندارد می ترسد. فرض کنید هوای طوفانی که تا به حال آن را ندیده و تجربه نکرده اید به راه بیفتد. قطعا نداشتن آگاهی شما موجب ترس خواهد بود. زمانی که همسر فردی به او خیانت می کند و به طور غیر منتظره این موضوع برملا می گردد فرد دچار ترس از دست دادن می شود. بعد از تجربه این ترس فرد دچار خشم می گردد. کنترل خشم نیازمند آگاهی در این زمینه می باشد.بنابراین ترس یک احساس ذاتی و غریزی در انسان است که او را از آسیب های احتمالی در امان نگه می دارد. قبل از وقوع هر خشمی احساس ترس وجود دارد. شما برای محافظت از خود می ترسید و سپس احساس خشم را تجربه می نمایید. شناخت و آگاهی به این ترس باعث می شود تا کنترل خشم را بهتر بیاموزیم. پس در اصل این احساس ترس در ماست که سبب بروز خشم می گردد. البته افراد در مواجه شدن با این ترس و خشم رفتارهای متفاوتی را نشان می دهند. برخی از افراد رفتار تهاجمی دارند و برخی دیگر افسرده می شوند.

عوامل بیرونی و درونی در ایجاد خشم

به طور کلی می توان دو عامل بیرونی و درونی را برای ایجاد حس خشم مشاهده نمود. شاید اینطور به نظر برسد که قطعا عامل تحریک کننده ای از بیرون باعث خشم فرد می گردد اما اصلی ترین عامل برای خشم عامل درونی می باشد. به طور مثال فرض کنید در حال رانندگی هستید و به یکباره صدای ناهنجار بوقی را از پشت سر خود می شنوید. این صدا به علت غیر منتظره بودن باعث تحریک شما شده و دچار خشم می گردید. کنترل خشم را باید آموخت. عوامل بیرونی و عوامل درونی در این مورد ذکر شده می بینیم که اتفاق غیر منتظره سبب ترس و ایجاد خشم در فرد شده است. اما آیا این موضوع عامل بیرونی دارد و به عوامل درونی مربوط نمی شود؟شناخت عامل رونی کمک می کند تا کنترل خشم را به خوبی بیاموزیم. حالا بیایید به صورت مرحله به مرحله این موضوع را بررسی کنیم. در حین رانندگی فرد دستش را بر روی بوق قرار داده، صدای بلندی به گوش رسیده، فردی که انتظار این صدا را نداشته به یکباره دچار ترس و وحشت شده است. بعد از این احساس ترس دچار احساس ثانویه خشم شده است.در این بررسی می بینیم در مرحله اول عامل از بیرون بوده و کار کس دیگری بوده است اما در حقیقت در مرحله ی ترس می بینیم که تاثیر این اتفاق در ناخودآگاه فرد است که باعث ایجاد خشم می گردد. همان طور که می دانید مغز انسان دارای دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه در اغلب موارد خشم مربوط به قسمت ناخودآگاه ذهن می شود. یعنی فرد به طور ناخودآگاه نسبت به اتفاقی واکنشی را نشان می دهد. کنترل خشم باید مورد بررسی قرار گیرد.بنابراین در کنترل خشم متوجه می شویم که باید بر روی بخش ناخودآگاه ذهن کار کنیم. شاید گفتن این جمله که آرام باش یا آرام بگیر تاثیر زیادی بر روی فرد نداشته باشد. در موارد تحقیق شده این موضوع کشف شده است که ناخودآگاه سهم بسیار بیشتری را در خشمگین شدن و یا کنترل خشم دارد. کنترل خشم حتما باید بررسی شده و اقدام مناسبی نسبت به آن انجام بگیرد. با کسب دانش و آگاهی کافی در این مورد می توان رفتار خود را زیر ذربین گذاشته و نقاط ضعف و قوت خود را کشف نمود.

کنترل خشم و مراحل بروز خشم

بروز و پیدایش خشم دارای مراحلی هستند. هر مرحله ویژگی خاص خود را دارد و معمولا در همه ی افراد یکسان می باشد. آشنایی و شناخت مراحل خشم باعث می شود تا کنترل خشم را بهتر بیاموزیم. در هر مرحله سیکل متفاوتی ایجاد می شود و تخلیه روانی شروع می شود. به طور مثال کسی که خشم بسیار شدیدی را تجربه می نمایند قبل از این خشم سیکل روانی مختلف را مشاهده می کند. مراحل اولیه معمولا در ناخودآگاه فرد ایجاد می شود و به راحتی قابل مشاهده نیست. مراحل بروز خشم در مرحله اول فرد توسط یک عامل بیرونی و یا درونی برانگیخته می شود. به طور مثال شما نسبت به یک رفتار خاصی حساسیت دارید و آن رفتار باعث خشم شما می گردد. در صورتی که فردی این رفتار را انجام دهد در مرحله ی اول شما دچار رنج و ناراحتی می شوید. بر اساس بینش شما این رفتار بسیار زشت بوده و باید بر علیه آن اقدام نمایید. این موضوع در ناخودآگاه شما ثبت شده است که این رفتار باید متوقف شود. برای ذکر مثال بارز تر فرض کنید شما نسبت به تنبیه بدنی کودکان حساس هستید. کنترل خشم حتما باید آموخته شود.در مرحله ی اولی که شما رفتار تنبیه و کتک کودکی را توسط والدینش مشاهده می کنید دچار رنج می شوید. ناخودآگاه شما این فرمان را صادر می نماید که باید مقابل این رفتار بایستید. ثبت این واقعه در ذهن بسیار سریع بوده و در چند صدم ثانیه اتفاق می افتد. بنابراین ترجمه های ذهنی خودآگاه وارد عمل می گردد. تغییرات فیزیکی اتفاق می افتد و شما اقدام به نشان دادن مخالفت خود درباره ی این موضوع می نمایید. بنابراین اولین سیکل در مورد این موضوع ناراحتی و رنجش روانی شما است. شناخت مرحله اول برای آگاهی از کنترل خشم بسیار مهم می باشد. در مرحله دوم بدن شما وارد فاز متفاوتی از حالت نرمال می گردد. ذهن کاملا آماده شده و حالا جسم بر اساس آن عمل می نماید. افزایش ضربان قلب صورت می گیرد و سطح دمای بدن بالا می رود. قدرت بدنی افزایش یافته و عضلات به دلیل گردش خون بیشتر عملکرد بهتری را دارند.کلمات و جملات لازم برای مخالفت با این موضوع در ذهن جاری می گردد. بنابراین بعد از تحریک شدن ذهن جسم وارد عمل می شود. کنترل خشم حتما باید بررسی گردد.مرحله سوم بروز خشم و نقطه اوج این مرحله می باشد. کنترل خشم با کسب آگاهی انجام می گیرد. فرد در این مرحله وارد عمل می شود. استفاده از جملات و کلمات برای مقابله و یا در شرایطی استفاده از قدرت بدنی برای مخالفت به کار گرفته می شود. اغلب افراد فحاشی نموده و یا از رفتارهای پرخاشگرانه در این مرحله استفاده می نمایند. این مرحله آسیب رسان ترین مرحله خشم برای دیگران و یا خود فرد می باشد. در صورت یادگیری کنترل خشم در این مرحله فرد می تواند اعمال و رفتار خود را کنترل نماید.مرحله چهارم تخلیه خشم و رهایی از حس خشم می باشد. بعد از مقابله و تجربه احساس خشم، احساسات فرد فروکش نموده و رهایی از این خشم اتفاق می افتد. در این مرحله احساس خجالت و شرم، پشیمانی و احساس گناه و یا راحتی اتفاق می افتد. از لحاظ روانی این مرحله آسیب بسیار زیادی را برای خود فرد دارد. فرد بعد از بروز خشم خود به دیگران ممکن است دچار احساسات متفاوتی گردد. در اغلب موارد بعد از احساس خشم، پشیمانی و حس گناه وجود دارد. در این مرحله خود فرد اقدام به تخریب روانی خود می کند و ممکن است وارد فاز افسردگی شود. کنترل خشم با آگاهی به تمام مراحل امکان پذیر می باشد.

کنترل خشم و خسارت های جسمی و مادی خشم

همان طور که در بالا خواندیم خشم دارای مراحلی است که در هر یک به قسمت های مختلف فرد آسیب وارد می شود. آسیب های جسمی و مادی خشم می تواند بسیار زیاد باشد. رفتارهای پرخاشگرانه ممکن است باعث از بین رفتن وسایلی گردد. به طور مثال اگر فردی در حین خشمگین بودن به وسایلی آسیب وارد نماید، خسارت های مادی بسیاری به وجود خواهد آمد. به دلیل منطقی رفتار نکردن در هنگام خشم ممکن است وسایل با ارزش زیادی دچار آسیب گردد. یادگیری کنترل خشم می تواند برای کاهش زیان ها کمک بزرگی باشد.آسیب های جسمی برای خود فرد و دیگران بسیار زیاد است. قبل از هر چیزی فرد ممکن است با رفتار پرخاشگرانه به اطرافیان خود آسیب بزند. کتک زدن، پرت کردن و سایر رفتارهای پرخاشگری در هنگام خشم ممکن است خسارت جانی زیادی برای دیگران به دنبال داشته باشد. احتمالا قتل هایی را مشاهده نموده اید که در پی خشم فردی انجام شده است. در مواقعی که خشم به طور غیر قابل کنترل بروز نماید ممکن است حتی منجر به قتل افراد دیگر گردد. کنترل خشم و یادگیری آن سبب می شود تا از خسارت های احتمالی کاسته شود.در کنار وجود آسیب جسمی و جانی افراد دیگر، خود فرد نیز ممکن است دچار مشکلات و خسارت های جسمی شود. کنترل خشم می تواند فرد را از زیان های احتمالی نجات دهد. ایجاد فشار روانی در فرد به اندازه ای که او توانایی کنترل نداشته باشد می تواند منجر به سکته ی قلبی و یا پارگی در عروق شود. در هنگام خشم فشار خون افزایش یافته و تپش قلب بیشتر می گردد. این افزایش می تواند موجب بیماری و یا در مواردی مرگ فرد گردد. آموزش کنترل خشم به همین دلیل بسیار مهم می باشد و حتما باید توجه کافی و مناسبی به آن گردد.

کنترل خشم و آسیب های روانی

آسیب روانی و ذهنی خشم و پرخاشگری بسیار بیشتر از آسیب جسمی است. تحریک شدن روانی فرد و به اصطلاح خراب شدن اعصاب می تواند در طولانی مدت سبب بروز بیماری های روحی و روانی گردد. درگیر شدن ذهن با عوامل بیرونی و آسیب ها خسارت بسیاری را به فرد وارد می نماید. احساس شرم و خجالت بعد از خشم، احساس گناه و پشیمانی ، حس کینه ورزی و انتقام جویی بعد از خشم سبب می شود تا فرد آسیب های روانی بسیاری را متحمل شود. کنترل خشم می تواند منجر به کاهش آسیب های روانی گردد.احساس گناه بزرگ ترین زندانی است که یک فرد می تواند برای خودش ایجاد نماید. در صورتی که فرد دچار پشیمانی شود به طور دائم در ذهن خودش درگیر این موضوع خواهد بود و کارایی ذهنی را از دست خواهد داد. تکرار مداوم واقعه در ذهن باعث می شود تا فرد مدام در فاز رنج و افسردگی قرار بگیرد. احساس انتقام گیری و کینه داشتن نیز سمی است که ذهن فرد را درگیر می سازد. بنابراین آسیب های روانی خشم می تواند بسیار زیاد و غیر قابل جبران باشد. دانستن کنترل خشم می تواند کمک زیادی را برای کاهش آسیب روانی نماید.

مدیریت خشم

بعد از مطالعه عواقب بسیار ناگوار خشم آن به این موضوع پی بردیم که حتما باید کنترل خشم را آموخته و بر اساس آن رفتار نماییم. حال مدیریت خشم چیست و چگونه می توان خشم را کنترل نمود؟ همان طور که گفته شد خشم یک واکنش طبیعی در بین افراد است و دلیل وجود آن محافظت فرد از خود می باشد.به این نکته ی مهم توجه داشته باشید که کنترل خشم به معنای سرکوب آن نمی باشد. کنترل خشم به معنای سرکوب آن نمی باشد. سرکوب و پنهان نمودن خشم باعث به وجود آمدن بیماری های متعدد و یا کینه ی شدید از طرف مقابل می گردد. کنترل کردن به معنای تکنیک های درست و صحیح برای تخلیه خشم می باشد. انتخاب رفتار صحیح برای تخلیه خشم را مدیریت خشم می نامند. در صورتی که شما مدیریت خشم را فرا گرفته باشید به راحتی می توانید احساسات خود را کنترل کرده و رفتار صحیحی را از خود نشان دهید. بنابراین سرکوب خشم به معنای کنترل آن نمی باشد. صفر تا صد کنترل خشم، مدیریت خشم نام می گیرد.

تاثیر بخش نا خودآگاه در کنترل خشم

مهم ترین و اصلی ترین بخش برای کنترل خشم قسمت نا خودآگاه می باشد. همان طور که اشاره شد ذهن به طور ناخودآگاه واکنش خشم را در مواردی نشان می دهد. در مواردی که بخش ناخودآگاه دچار اشکال باشد فرد به طور مناسبی دچار خشم می شود و نمی تواند احساسات خود را کنترل نماید. به طور مثال افرادی که به دلیل ایده آل گرایی دچار خشم می شوند باید در قسمت بینش و ناخودآگاه خود کار کنند.  کنترل خشم باید در ناخودآگاه انجام گردد. تاثیر ناخودآگاه در کنترل خشم به طور مثال اگر در هنگام انجام شغل خود با ایجاد مشکلی دچار خشم می شوید باید این موضوع را در بخش نا خودآگاهی حل نمایید. شما باید از باور مطلق گرایی خلاص شوید و این موضوع را بپذیرید که تمامی اتفاقات و مسائل در این جهان نسبی می باشد. وقتی موضوع نسبی بودن در ذهن ثبت گردد شما کمتر دچار خشم می شوید زیرا در هر شرایطی انتظار رخ داده ناگهانی هستید. این بینش سبب می شود تا در هنگام مواجه شدن با چیزهای غیر منتظره دچار خشم نگردید. کنترل خشم بیشتر در ذهن و بخش نا خودآگاهی انجام می گیرد. برای این کار می توانید از تکنیک های مختلفی استفاده نمایید. هیپنوتیزم، مراقبه و سایر روش های ذهنی می تواند سبب تغییر باورها و ناخودآگاهی گردد. هیپنوتیزم درمانی یکی از روش های رایج در علم روان پزشکی می باشد. با استفاده از این روش می توان کنترل خشم را اجرا نمود. یوگا و مراقبه نیز می تواند کمک بزرگی را برای کنترل خشم نماید. قرار دادن باورهای صحیح درباره ی هر موضوعی در بخش ناخودآگاه ذهن کمک بزرگی را برای کنترل خشم می نماید. بهتر است در این کار از افراد حرفه ای کمک بگیرید.

کنترل خشم و راهکارهای جسمانی

دانستن راهکارها و کنترل خشم می تواند کمک بزرگی برای کنترل احساسات و خشم درون باشد. در صورتی که در موقعیت خشم قرار گرفتید و سوژه خشم در مقابل شما قرار داشت، اولین مرحله ترک موقعیت است. در صورتی که می توانید و قادر هستید حتما محل را ترک نمایید. این کار سبب می شود تا ذهن شما بیشتر تحریک نشده و بیشتر عصبانی نگردید. خانه، محل کار و یا سایر مکان هایی که امکان ترک را دارید حتما این کار را انجام دهید. ترک محل کمک بزرگی برای کنترل خشم می باشد. کنترل خشم با دور شدن از محل انجام می گیرد.در صورتی که امکان ترک محل را ندارید و نمی توانید از محل دور شوید، تنفس عمیق و تمرکز بر روی آن را انجام دهید. تنفس عمیق سبب می شود تا اکسیژن بیشتری به خون برسد و این اکسیژن تپش قلب شما را تنظیم می نماید. همچنین تمرکز بر روی تنفس سبب می شود تا حواس شما از موضوع مورد خشم به جای دیگری پرت شود و شما احساس رنج و خشم کمتری را نمایید. کنترل خشم با راهکار تنظیم تنفس می تواند کمک بیشتری را برای کنترل خشم نماید.نوشیدن آب و مشغول کردن خود به فعالیت های دیگر از راهکارهای دیگر برای کنترل خشم می باشد. نوشیدن آب می تواند باعث بهبود عملکرد مغز و سایر ارگان های بدن شود. برای دور شدن از سوژه خشم می توانید خودتان را به کار دیگری مشغول سازید. به طور مثال می توانید با هدفونی به موزیک گوش دهید و یا سایر فعالیت ها را انجام دهید. مشغول ساختن ذهن با کارهای دیگر سبب می شود تا تمرکز از موضوع ناراحت کننده دور شود و حواس پنجگانه بر روی موضوع دیگری متمرکز گردند. کنترل خشم با توجه به این موضوع بهتر انجام می گردد. در صورتی که موقعیت دوش گرفتن دارید حتما این کار را انجام دهید. دوش آب گرم می تواند، مسکنی خوب برای اعصاب شما باشد. دوش گرفتن را می توان در راهکارهای کنترل خشم قرار دهید. برخورد آب با بدن تاثیر بسیار خوبی برای فرد و کنترل احساسات خواهد داشت. برای تمرکز و راحتی بیشتر می توانید پاهای خود را در آب سرد قرار داده و ماساژ دهید. انجام ماساژ نیز باعث راحتی عضلات و دور شدن از حالت خشم می گردد. بنابرای در صورت امکان دوش گرفتن را حتما راهکاری برای کنترل خشم خود قرار دهید. کنترل خشم کمک بسیاری به شما در این کار خواهد کرد.اگر از موقعیت خشم دور شدید و هنوز درگیر استرس و خشم هستید حتما ورزش کردن را برای تخلیه خشم خود انتخاب نمایید. انجام ورزش و تمرینات وزنه ای می تواند سبب کنترل خشم شما گردد. ورزش های وزنه ای، شنا، یوگا و هر ورزشی که به آن علاقه مند هستید، می تواند شما را آرام نماید. معمولا احساس تلخ بعد از خشم را نیز می توان با انجام ورزش تخلیه نمود. در کنترل خشم مورد ورزش کردن را نیز قرار دهید.

کنترل خشم و راهکارهای شناختی و ذهنی

در مرحله اول برای کنترل خشم باید موضوع مورد خشم را بررسی نمایید. این سوال را از خودتان بپرسید که چه چیزی باعث خشم شده است؟ در صورتی که تصویر درست و صحیحی را از موضوع برای خود ترسیم نمایید، می توانید کنترل خشم را بهتر و زودتر انجام دهید. ممکن است موضوعی که شما را خشمگین ساخته موضوعی بسیار ساده و پیش پا افتاده باشد. در صورتی که هنگام اوج خشم به این موضوع پی ببرید قطعا کنترل خشم بهتری را خواهید داشت. راهکارهای ذهنی کنترل خشم در مرحله دوم برای کنترل خشم می توانید از تجسم خاطره ای خوش استفاده نمایید. در ذهن خود موضوع و یا خاطره ای را در نظر بگیرید و سعی کنید تا تمرکز خودتان را بر روی آن بیاورید. این کار می تواند راهکار خوبی برای کنترل خشم باشد. دور کردن افکار منفی از ذهن و داشتن تفکرات مثبت راهکار بسیار خوبی برای کنترل خشم می باشد. دیدگاه مثبت در نوع زندگی و بینش می تواند تاثیر بسیار خوبی را در کنترل احساسات داشته باشد. بنابراین بهتر است از این راهکارهای ذهنی استفاده نمایید.

کنترل خشم و تبدیل خشم به گفتگو

برخورد صحیح و مناسب با احساس خشم سرکوب آن نیست. کنترل خشم به این معنی است که مدیریت خوب و صحیحی را درباره ی آن داشته باشید. کنترل این احساس و تبدیل آن به گفتگوی مسالمت آمیز کاری است که فرد باید انجام دهد. کنترل خشم به معنی رفتار درست با آن است. شما می توانید با کنترل احساسات رفتار پرخاشگرانه ی خود را تبدیل به گفتگو و بررسی موضوع مورد خشم تبدیل نمایید. این کهر نیازمند یادگیری مهارت های کلامی و رفتاری می باشد.کنترل خشم شامل یادگیری مهارت های کلامی و رفتاری است. قبل از هر چیزی باید طرف مقابل را به آرامش دعوت نمایید و بدون قضاوت اقدام به توضیح درباره ی موضوع نمایید. اشکال مهم در گفتگو این است که فرد مقابل را متهم کنید و خودتان را مقصر ندانید. در صورتی که رفتار بی طرفی داشته باشید، اقدام درستی در راستای کنترل خشم انجام داده اید. دقت به لحن صحبت کردن و تن صدا نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می باشد. در اغلب موارد سوءتفاهم های زیادی در رفتار پرخاشگرانه پیش می آید. توجه به رفتارهای صحیح و کنترل کلام از موارد بسیار مهمی است که می تواند یک خشم تند و تیز را تبدیل به گفتگو سازنده و سالم نماید. مینی دوره آموزش کنترل خشمم=

رهایی از عذاب وجدان

۸ راهکار برای رهایی از عذاب وجدان | همراه با ویدیو

عذاب وجدان  و احساس گناه موضوعی مهمی که افراد زیادی درگیرش هستند و متاسفانه یکی از احساساتی است که اعتماد به نفس را نابود میکند! پیشنهاد میکنم این ویدیو را کامل ببینید:

بعضی افراد هستند که  در حق خود یا دیگران رفتاری انجام می‌دهند که الان نمی توانند خود را ببخشند بخاطر اشتباهی که کردند.

حسی که در این افراد به دلیل نبخشیدن خود ایجاد میشود را به احساس عزت نفس تعبیر میکنند.

خیلی اوقات افراد نمی‌دانند که احساس گناه دارند و با این احساس منفی زندگی میکنند و پس از مدتی دچار فرسودگی روانی می‌شوند.

رهایی از عذاب وجدان

(شما تصور کنید در خیابان پشت سر ماشینی چندین بار بوق میزنید و نهایتا بعد از بوق سه یا چهارم از ماشین پیاده میشود و برای دعوا می آید. این همان فرسودگی روانی است.)

هرفردی یک مقدار صبر و تحمل دارد اما وقتی عواطف منفی پنهانی به او حمله ور میشود و آنها را حل نمیکند و از آن اجتناب میکند باعث ایجاد فرسودگی روانی میشود.

تعریف علمی عذاب وجدان

قبل از هر چیزی باید ببینیم تعریفمون از عذاب وجدان چیه؟

تعریف احساس گناه در روانشناسی: عواطف درونی منفی تخریب کننده که منجر به سرزنش خود و میل به مجازات میشود.

🔴 این تعریف شامل چندین قسمت میشود:

  1. عواطف درونی منفی (یعنی اینکه با تفکر درباره آن اتفاق احساسات منفی، حال بد به سراغتان می آید)
  2. تخریب کننده (یعنی اینکه ازجانب شما ظلمی در حق فردی شده و متوجه هستید که این کارتان اشتباه بوده.این اتفاق در حیطه های دیگر زندگی شما تاثیرگذار خواهد بود مثلا:شمایی که درحال رشد در زمینه های شغلی تحصیلی سلامت خانواده و.. هستید بعد از اینکه اتفاقی میافتد و شما دچار عذاب وجدان میشوید حس و حال رسیدگی و انجام دادن برنامه هایتان را از دست میدهید.این بخاطر وجود عواطف منفی درونتان است.)
  3. سرزنش خود (شروع به میکنید به فکر بد کردن و مدام در حال سرزنش خود هستید که چرا این کار را انجام داده ام؟! تاثیر بدی داشت!! کاش انجام نمیدادم!! و..)
  4. میل به جبران یا مجازات (یعنی اینکه شما در حق کسی ظلم یا خیانت کرده اید. و شما برای جبران و مجازات خود، کارها و رفتارهایی را که در حالت عادی انجام نمیدادید قبول می‌کنید و این قبول کردن های که بخاطر مجازات خود بوده روی هم جمع میشود و یک خشم پنهان به وجود می آورد و باعث بروز رفتار هایی میشود که دلیل آن را نمیدانید و باعث نابودی زندگی تان میشود.دلیل حقیقی این رفتار ها همان مجازات هایی است که خودتان برای حل شدن عذاب وجدان هایتان از مسیر دیگری انتخاب کردید و سعی داشتید با این کار به طرف مقابل یه سری امتیاز بدهید و آرامش پیدا کنید.)

منشا عذاب وجدان

هر فردی ارزش هایی دارد که عمل خلاف این ارزش ها، منشأ اصلی احساس گناه است.حالا این ارزش امکان دارد منشأ های مختلفی داشته باشد:

  • امکان دارد منشا دینی
  • امکان دارد منشأ اجتماعی داشته باشد
  • امکان دارد خود فرد با تجربه های مختلف به این تجربه رسیده باشد…
  • یا هر منشأ دیگر

تصور کنید مادری به فرزند خود بگوید ۱۸ سال شدی از خانه برو و هرکاری دوست داری انجام بده… این مادر دچار عذاب وجدان میشود، ولی در امریکا رایج است که فرد ۱۸ ساله باید مستقل باشد!! و اگه مادری در امریکا به فرزند خود بگوید برو سراغ خانه و زندگی مجزا، عذاب وجدان نمیگیرد چون مطابق با ارزش هایش است.

🔵 چگونه عذاب وجدان خود را مدیریت کنیم؟!

برای کنترل عذاب وجدان، دو کار باید انجام داد که کار دوم خودش به تنهایی ۷ قسمت است.

راهکار اول برای کنترل عذاب وجدان : به تعویق انداختن!

تصور کنید فردی را در مدت زمان سه ماه هر روز یک ساعت دستانش را به میله میبندیم.پس از گذشت این مدت مشاهده میکنید که بدن آن شخص بسیار ضعیف و لاغر شده..حالا همان فرد را تصور کنید که در همان مدت زمان روزانه یک ساعت بارفیکس میرود؛ پس از گذراندن سه ماه بدن این شخص بسیار ورزیده و خوش فرم میشود.

*نکته و تفاوت این قسمت در اختیاری بودن کار است که سبب رشد و تقویت یا تضعیف میشود. عملکرد افکار اختیاری و غیراختیاری هم به همین صورت است

فکرهای غیراختیاری حتی اگر مثبت هم باشد سیستم روان شناختی فرد را ضعیف میکند و فکرهای اختیاری حتی اگر منفی هم باشند سیستم روان شناختی فرد را قوی میکند.
افکار منفی غیر اختیاری که مخرب است را تبدیل کنید به افکار منفی اختیاری که سازنده است!
هر موقع دیدید این حس نامناسب ” احساس گناه ” سراغ شما آمد، یک لحظه صبر کنید و یک تایم مشخص در نظر بگیرید و ادامۀ فکر کردن را بگذارید برای آن موقع.
مثلا برای فردا ساعت ۱۸!
وقتی تایم مشخص فرا رسید، میریم سراغ راهکار دوم کنترل عذاب وجدان.

 راهکار دوم کنترل عذاب وجدان: این مرحله دارای هفت مرحله ی پیوسته است:

۱. برای کنترل عذاب وجدان، ظلم و گناه را بپذیریم :

الآن فرض این است که شما در حال آگاهانه فکر کردن به اشتباه و گناهی هستید که انجام دادید.
اولین کار این است که خودتون رو به مرحلۀ پذیرش برسانید و گناه یا اتفاقی که مخالف با ارزش های فردیتون بوده رو بپذیرید. اصلا تلاش نکنید که خودتون رو توجیه کنید یا تقصیر را گردن زمین و زمان بیاندازید.

بپذیرید که این گناه را انجام داده اید و به این فکر کنید که الآن باید چه کار کرد؟

اگر پذیرفتید و با آن درگیر نشدید، میتوانید مساله را مدیریت کنید و اگر نپذیرید، کار خیلی سخت خواهد شد.

۲. تعیین دقیق ضربه ای که به دیگری یا خودتان وارد کردید

آسیب هایی که ناشی از رفتار شما بوده را تک تک روی کاغذ بنویسد.

تنها دلیل این کار این است که ذهن نمیتواند تک تک آسیب ها را بصورت مجزا تحلیل کند. به همین دلیل فاجعه سازی (که مرحله بعدی است)، اتفاق می‌افتد.

وقتی روی کاغذ نوشتید، الآن بدون سوگیری ذهنی میتوانید ضربۀ دقیق رو تشخیص بدید.

۳. جلوگیری از فاجعه سازی

فاجعه سازی یعنی پیامدهای غیر حقیقی.
این فاجعه سازی، سبب افزایش حال بد میشود و کنار آمدن با عذاب وجدان را دشوار میسازد.

اگه دیدید درحال فاجعه سازی هستید یعنی اینکه قسمت دوم(تعیین دقیق آسیب)را درست انجام ندادید

۴. تعیین کاری برای تکرار نشدن عمل اشتباه:

بدترین ضربه زمانی وارد میشود که یک اشتباه تکرار شونده باشد.
طبق بررسی های انجام شده، افرادی از احساس گناه به خودکشی میرسند که اشتباهاتی تکراری انجام داده بودند.

زمانی که برای تکرار نشدن اشتباهات تدبیر می اندیشیدید در واقع از نابودی سیستم روان خود جلوگیری کردید.

۵.اطلاع رسانی و طلب بخشش با شرایط:

در صورتی که شخصی ظلم دیده فرد سوءاستفاده گر نباشد صحیح است که طلب بخشش کنید؛ در غیر این صورت شما برای جبران اشتباه خود باید به دنبال راه دیگری باشید.مثلا: برای آن شخص صدقه بدهید ؛ کار خیر کنید و.‌..
اگر احتمال سوء استفاده وجود دارد، قطعا اطلاع رسانی باعث ضربه های بیشتری میشود.

۶.برای التیام خود کاری (چیزی) بسنجید

اگه خود توانایی این کار را نداشتید از فرد متخصصی یا اینکه از خود آن فرد برای جبران اشتباه کمک بگیرید،
این کار باعث خنثی شدن افکار منفی درون تان میشود.

هر کاری که به شما آرامش دهد، مثلا اگر اشتباهتون آسیب مالی به دیگران بوده، قطعا یک خیر مالی به طرف میتونه التیام روان شما باشد.

۷. سنجش موقعیت و بازگو کردن مسئله با فرد همدل:

دقت کنید فردی که میخواهید مساله را با او در میان بگذارید، فردی سوءاستفادگر نباشد و میتواند باعث آرامش شما شود و مطرح کردن مساله با او، اوضاع را خرابتر نمیکند.

یک مشاور و یک کوچ (مربی) میتواند مورد خوبی باشد.

3 اثر شگفت انگیز ارتباط طلایی

۳ اثر شگفت انگیز ارتباط طلایی

تا به حال در میان اطرافیان‌تان، کسانی را دیده‌اید که کارهای خود را به خوبی و با سرعت پیش می‌برند و همه به آن‌ها کمک می‌کنند؟حتما متوجه هم بوده‌اید که این افراد هیچ‌گاه در زندگی و انجام کارهای شان تنها نمی‌مانند؟آنان همیشه شادند و از زندگی لذت می‌برند.و در عین حال هم شما و هم دیگران از بودن در کنار آن‌ها حس خوبی دارید و لذت می‌برید.ویژگی منحصر به فرد این افراد چیست؟! چرا شما مثل آنها نیستید؟ آیا دوست دارید همچون آنها از دوستان و موقعیت‌های خوبی برخوردار باشید؟آیا از ارتباطات خود لذت نمی‌برید؟ و احساس می‌کنید هیچ سودی برای تان ندارد؟و یا حتی پرتنش است و مضراتی برای شما دارد؟و یا از اینکه خجالتی هستید و شروع گفت و گو برایتان سخت است رنج می‌برید؟ و قدرت ابراز وجود خوبی ندارید؟!و نمی‌توانید توانایی‌هایتان را به خوبی نمایش دهید؟! و نمی‌توانید منظورتان را به خوبی به دیگران تفهیم کنید؟با این نوشته تا آخر همراه باشید تا یکی از ضروری‌ترین نیازهای زندگی‌تان را به خوبی بشناسید.

ارتباط طلایی چیست؟

ارتباط طلایی، ارتباطی است که شما می‌توانید با آن بیشترین اثر را در طرف مقابل‌تان ایجاد کنید.در ارتباط طلایی با ابزارهایی مثل گفتار، نوشتار، علایم و رفتار، فکر، یا تبادل اطلاعات می توانید در مخاطب خود نفوذ کرده و تاثیر دلخواه تان را بگذارید.(اصول و تکنیک‌های برقراری ارتباط موثر با دیگران؛ باستانی، قادر؛ ص ۱۴).این ابزارها را در بسترهای مختلفی مثل ملاقات‌های حضوری، فضای مجازی، رسانه‌ها و… می‌توانید به کار ببرید.

آیا برقراری ارتباط موثر کار دشواری است؟

یا تکنیک‌های ساده اما دقیقی دارد که تنها با به کار بستن آن‌ها و تشخیص صحیح موقعیتی که در آن قرار داریم می‌توانیم این ارتباط موثر و طلایی را ایجاد کنیم اما علاوه بر دانستن، به کار بستن تکنیک‌های مختلف و حیاتی چنین ارتباطی است کهشما را در پیشبرد اهداف‌تان در فضای خانواده، محیط کار، اجتماع و نیز در بین دوستان و… کمک می‌کند.تکنیک‌هایی مثل: متقاعد سازی، تمرکز بر منافع مخاطب‌تان، مثبت اندیشی، شوخ طبعی، تکریم مخاطب، تماس چشمی، تقویت فن بیان و… . فواید و اثرات ارتباط طلایی چه چیزهایی می‌توانند باشند؟ با ادامه مطلب همراه باشید تا از موفقیت‌هایی که قرار است با این تکنیک به دست آورید آشنا شوید.   3 اثر شگفت انگیز ارتباط طلایی

۳ اثر شگفت انگیز ارتباط طلایی

اگر بخواهیم از اثرات شگفت انگیز ارتباط طلایی صحبت کنیم هیچ وقت تمامی ندارد.شما باید خودتان بعد از به کارگیری این مهارت، اثرات فوق العاده آن را با ذره ذره وجودتان احساس کنید و با چشم خود ببینید.چند اثر جالب و پر کاربرد ارتباط طلایی از این قرارند:

۱)      منافع مالی

در این دنیا کمتر کسی را می‌توانیم پیدا کنیم که به فکر ترفندهای مختلف کسب منافع مالی بیشتر نباشد!از عیدی گرفتن بچه‌ها در مناسبت‌های شادی و عیدها گرفته تا تجارت‌ها و معاملات بزرگ و بازار بورس.اما اگر سری به بنگاه‌های معاملاتی بزنید و سراغ تجارب و آموزش‌هایی که در کتاب‌ها نوشته شده بروید،فوری می‌فهمید صرف به کار گیری فوت و فن بازار و انجام معاملات و… در به دست آوردن سودهای کلان کارساز نبودند!بلکه ارتباطات طلایی تاثیرات زیادی روی این خوش اقبالی‌ها داشتند!تا آنجا که امام صادق (ع) در حدیثی فرموده‌اند: “حسن خلق، رزق و روزی را زیاد می‌کند».دو مورد پرکاربرد برای هر کس در زندگی تخفیف گرفتن در خرید اجناسو دیگری مصاحبه‌های کاری و بازار بورس است.

تخفیف گرفتن

در تخفیف گرفتن با به کار بستن فن متقاعد سازی و طرح خرید ارزان به نحوی که «نه» نشنویم.همچنین با تمرکز روی منافع فروشنده و اینکه خرید شما ولو به صورت ارزان چه مزیت‌هایی برای او دارد،به راحتی می‌توانید جنسی ارزشمند اما گران را، با قیمتی پایین‌تر به دست  آورید.

پولدار شدن

حتما فیلم «در جستجوی خوشبختی» به کارگردانی گابریل موچینو را دیده‌اید. اگر آن را ندیده‌اید توصیه می‌کنم حتما ببینید. چون نمونه کاملی از این مهارت ارتباطی را در به دست آوردن یک موقعیت شغلی خوب و ایده‌آل و همچنین ثروتمند شدن را نشان می‌دهد.کریس نقش اول فیلم، با صداقت و صمیمیت علت شلخته آمدنش را به جلسه مصاحبه بیان می‌کند؛در حالیکه می توانست عاملی برای ردّ شدن قطعیش باشد.در ادامه که وارد دوره کارآموزی می‌شود نیازهای معلم و رئیس خود را به خوبی برآورده می‌سازد.او حتی با وجود مشکلات مالی بسیار و بی‌خانمانی به رئیس ثروتمند خود مبلغی قرض می‌دهد.در عین حال از مهارت‌های کاری و وقت خود نیز به خوبی استفاده می‌کند.در قسمتی از فیلم می‌بینیم که معلم، به کارآموزانش می‌گوید: «باید با مشتریان دوست شوید حتی بچه‌هایشان را نگه دارید با آنها فوتبال ببینید و… ».کریس هم همین ارتباطات خوب را با یکی از مشتریان که صاحب شرکتی بزرگ بود برقرار می‌کند.همراه او به تماشای فوتبال در استادیوم می‌رود و به شادی و خوشحالی می‌پردازد. حتی با دوستان مشتری مورد نظر آشنا می‌شود.در نهایت او به کریس می‌گوید که چقدر از او خوشش آمده است.لذا از این راه به راحتی می‌تواند مشتریان اندک اما خوبی را جذب شرکت بیمه کند.کریس در پایان به استخدام رسمی شرکت بیمه در می‌آید و ثروتمند می‌شود.فراموش نکنید اگر با انرژی و جذابیت در مصاحبه کاری خود حضور پیدا کنیدو با اعتماد به نفس، به ابراز وجود و توانایی‌ها و مهارت‌هایتان بپردازیدو صداقت و صمیمیت را به کار بندید، خیلی بعید است از آن مصاحبه ردّ شویدو کسی غیر از شما را در شغل مورد نظرتان استخدام کنند.البته اگر رقیب تان از نظر این مهارت‌های ارتباطی قوی‌تر از شما نباشد؛ که در آن صورت باید بسیار تمرین کنید و مهارت‌های ارتباطی‌تان را قوی تر کنید.  ارتباطات طلایی

۲)      به دست آوردن موقعیت‌های طلایی در زندگی

موقعیت‌های طلایی در زندگی شامل امور مادی و معنوی، فیزیکی و متافیزیکی می‌شود.از به دست آوردن یک دوست، همسایه و همسر خوب گرفته تا قدم گذاشتن در عرصه‌هایی که برای خیلی از آدم‌ها ممنوع است.اما شما به واسطه ارتباطات خوب‌تان می‌توانید در بهترین درجه از آن موقعیت‌ها باشید.سه نمونه از این موقعیت‌های طلایی را به شما یاد آور می‌شویم:

خرید یک خانه خوب با تمامی شرایط ایده‌آل

اگر با ارتباطات گسترده‌ای که با مشاورین املاک و دوستان صاحب نفوذتان در حوزه املاک دارید،با صرف زمان و انرژی اندکی می‌توانید به خانه مورد علاقه‌تان دست یابید.

یک مسافرت خوب

فرض کنید ورود به شهری یا موقعیتی ممنوعه است مانند حرم رضوی،خصوصا در این شرایط کرونا و هیچ کس نمی‌تواند به زیارت امام رضا (ع) بروداما شما به خاطر همکاری یا ارتباطات خوبی که با خادمان حرم رضوی دارید از این امکان برخوردار می‌شوید.

قبولی در یک مصاحبه علمی

برای تحصیل در رشته‌ای خوب که محدودیت پذیرش دارند،شما با ارتباط عاطفی، و نیز همسو کردن اهداف‌تان با اهداف و علاقه‌مندیهای اساتید مصاحبه‌گر،و نیز با تواضعی که نشانه مطیع بودن‌تان نسبت به آنان است نصف راه قبولی را طی کرده‌اید.  زندگی شاد با ارتباط طلایی

۳)     زندگی شاد و لذت بخش:

ارتباط طلایی و موثر با اطرافیان موجب می‌شود دوستان زیادی در زندگی داشته باشیدو هیچ وقت طعم تلخ تنهایی و ناراحتی‌های ناشی از نبودن در جمع‌های مفید را نچشید.چرا که دیگر خطاهای ارتباطی را مرتکب نمی شویدو با مثبت اندیشی و همدلی و… که در تعاملات روزمره تان به کار می برید، افراد بیشتری به شما جذب می شوند.در نتیجه لحظات شاد و لذت بخش تری را در زندگی حس خواهید کرد. شما چه فواید دیگری به ذهن‌تان می‌رسد؟ در کامنت ها بنویسید.

نویسنده: معصومه وحیدی

خوش‌بین

خوش‌بین = مثبت‌اندیش

خوش‌بینی فرصتی برای لذت بردن از زندگی

خوش‌بین بودن یعنی مثبت اندیشیدنیعنی مشکلات را بزرگ نکردن و تعمیم ندادن آن‌ها به کل زندگی.واقع‌بین بودن و به توانایی و قدرت درونی خود برای رفع غم و ناراحتی ایمان داشتن.یعنی آشتی با درون حال خوب کن خود همیشه و هر لحظهیعنی نیمه پر لیوان را دیدن قبل از آن که نیمه خالی آن ما را دلسرد و ناامید کند.یعنی دیدن زیبایی‌ها و عشق به زندگی و تحلیل منطقی مشکلات.کسب مهارت برای حل و فصل مسائل پیش آمده و از کاه کوه نساختنو در نهایت خوش‌بین بودن یعنی در زمان ناامیدی با اعتماد به ارزش‌های درونی و باانگیزه؛به دنبال یک راه‌حل منطقی برای عبور از موانع که احتمالا افسردگی هم به دنبال دارد، باشیم.که در این صورت به تاریک خانه‌ی ذهن‌مان نوری از اعتماد به نفس تابیده می‌شود.و ما با شعار می‌توانیم از دنیای شک و ابهام و حتی ترس و ایهام بیرون آمده و به خورشید و روشنایی سلام می‌کنیم.این نگاه تحسین برانگیز و خارق‌العاده است.انرژی مثبتی است که ما صرف کشف فرصت‌های پیش رو می‌کنیم و استعدادهای درونی ما رو می‌شود.این تصمیم‌گیری شجاعانه خود قدم موثری است در ساختن فردایی که هیچ نگاه منفی و اندیشه آزاردهنده‌ای در آن وجود نخواهد داشت.

خوش‌بینی امری ذاتی نیست

در حالی‌که افراد بدبین علاوه بر تحلیل انرژی مثبت درونی با عملکرد ضعیف خود باعث پایین آمدن هر چه بیشتر اعتماد به نفس خویش می‌شوند و این یک زنگ خطر است.برای این افراد که احتمالا به دلیل نداشتن مهارت در ایجاد ارتباط با دیگران عصبی شده و با عملکرد منفی و تصورات اشتباه که این مشکلات هرگز حل نمی‌شوند؛به راحتی تسلیم شده و هیچ تلاشی برای تغییر اوضاع نمی‌کنند و این یعنی زندگی نکردن و لحظه‌ها را برای رسیدن به خط پایان شمردن.یعنی ناامیدی مطلق که در دراز مدت افسردگی هم‌ به دنبال خواهد داشت.اما خبر خوب برای این افراد این است که خوش‌بینی قابل یادگیری است؛و ما از همان کودکی تحت تاثیر رفتارهای والدین خود در برخورد با مشکلات پیش آمده ، می‌توانیم نگاه خوش‌بین و یا بدبین انها را برای الگوپذیری شکار کنیم.و این یک اموزش غیر مستقیم توسط والدین است که روی رفتارهای کودکان در فرداهایی که پیش رو دارند، تاثیر مستقیم می‌گذارد.با این تفاسیر پس می‌توان با تقویت خوش‌بینی در اندیشه و نگاه‌مان دنیا را جای بهتری برای زندگی کرد؛فقط باید همت کرده و با اراده تغییر را در وجودمان نهادینه کنیمچه اشکالی دارد.‌ در یک زندگی آرام شاهد بروز مشکلات هم‌ باشیم؛وقتی ما به راحتی با یک رویکرد مثبت در زمان مناسب می‌توانیم آن را از سر راه خود برداریم.از مشکلات نمی‌شود فرار کرد، فقط باید آن‌ها را مدیریت کرد تا هر چه زودتر رفع شوند.اگر در مواجهه با پدیده‌های طبیعی و عادی احساسات ما چنان درگیر می‌شود که به راحتی احساس ناامیدی کرده و فکر کنیم که دیگر موفق نمی‌شویم؛باید بپذیریم که کمی از زاویه بدبینانه به ماجرا نگاه کرده‌ایم و لازم است در داوری خود تجدید نظر کنیم.

نگرش مثبت افراد خوش‌بین

به طور مثال: اگر به خاطر رانندگی با سرعت غیر مجاز و یا عبور از چراغ قرمز جریمه شده‌ایم،ربطی به خوشبختی و بدبختی ما ندارد. این اتفاق به خاطر یک رفتار نادرست پیش آمده و نباید با فرو رفتن در باتلاق اندیشه‌های منفی آن را به کل زندگی تعمیم داد.فقط باید صبور باشیم و به راحتی با رعایت اصول رانندگی و کسب مهارت از بروز مشکلات مشابه جلوگیری کنیم.گاهی وقت ها باید هنرمندانه به زیبایی‌های خورشید زندگی‌مان بیشتر توجه کرده و اجازه ندهیم افکار منفی و دلسرد کننده در لایه‌لایه‌ی اندیشه‌مان نفوذ کنند.این مهارت خوش‌بینی است که با تکرار و تمرین در وجودمان تقویت می‌شود. یک مهارت ستودنی و ارزشمند!افراد خوش‌بین می‌دانند که مشکلات و گرفتاری‌ها جزء لاینفک زندگی هستند؛اما با نگاه مثبت به دنیای پیرامون‌ خود و ایمان به توانایی‌های درونی‌شان می‌دانند که در آینده‌ای نزدیک اوضاع بهتر خواهد شد.و همواره در تلاش هستند تا از مسیر ناامیدی دور شده و اتفاقات را از زاویه مثبت مورد بررسی قرار دهند؛و به دنبال راهکار مناسب برای غلبه بر مشکلات طبیعی و گاه غیر ارادی پیرامون خود هستند که از آنها گریزی نیست.چیزی که هرگز به فکر شخص بدبین نمی‌رسد.

ویژگی‌های افراد خوش‌بین

معمولا افراد خوش‌بین در لحظات حساس تصمیمات منطقی می‌گیرند.خودشان را دوست دارند و برای خودشان ارزش وجودی قائلند و به خاطر بروز مشکلات خودشان را سرزنش نمی‌کنند.مسبب بروز مشکلات پیش‌آمده را عوامل بیرونی می‌دانند و همواره درصدد پیدا کردن علت بروز مشکلات و پیدا کردن راه منطقی برای رفع آنها هستند.بی‌جهت به خاطر هر مشکل ریز و درشتی جبهه نمی‌گیرند و بی‌رحمانه مقابل خودشان نمی‌ایستند.در مواجهه با تنگناهای زندگی متوقف نمی‌شوند و همواره به اصل حرکت در مسیر زندگی و نوآوری و پیشرفت پایبند هستند.دلیل وقوع اتفاقات خوب را پایدار و درونی و فراگیر می‌دانند.پس پُر بیراه نیست اگر بگوییم کهخوش‌بینی درست و منطقی می‌تواند موجب رشد و تعالی معنوی و امیدواری در فرد شود.ان شاء الله

هر چه کنی به خود کنی فقط یک ضرب المثل نیست!

هر چه کنی به خود کنی / گر همه نیک و بد کنی. این تک بیت شعر، نمیدانم از کیست؟ جایی نوشته بودند که این بیت شعر مربوط به جلال الدین محمد بلخی رومی است. سراینده این بیت کیست، مهم نیست! مهم مضمونش است که در واقع آیۀ ۷ سورۀ اسراء را به نظم درآورده است. در این نوشته، توضیحات و داستان هایی مربوط به این ضرب المثل آورده ایم. خوشحال میشم بعد از مطالعه، نظرتان را کامنت کنید.

قانون سوم نیوتون، بیانی دیگر از هر چه کنی به خود کنی

قانون سوم نیوتون می‌گوید: هر عملی عکس‌العملی و هر کنشی واکنشی دارد؛ یعنی چی؟ یعنی شما مشتی به دیوار میزنید، همانقدر انرژی که شما به دیوار وارد میکنید، دیوار هم در مقاومت به ضربۀ شما، به دست شما وارد میکند.

از این قانونی که در فیزیک بیان شده، می‌شود این را الهام گرفت که نتیجه رفتارهای درست یا غلط ما هر چه باشد در نهایت به خود ما برمی‌گردد.

این طور نیست که سنگی را در چاه بیندازیم. دلی را بشکنیم.‌ بی تفاوت شاهد اشک یتیمی باشیم.‌ والدین ناتوان خود را در زمان توانایی‌مان فراموش کنیم و هر کاری که دل‌مان خواست و به مذاق‌مان خوش امد، انجام دهیم. تاثیر مستقیم رفتارهایمان را در زندگیمان خواهیم دید.

اِن اَحسَنتُم اَحسَنتُم لِاَنفُسِکُم وَ اِن اَساتُم فلَها “اسراء _۷”

هر عمل نیک و یا بدی که انجام می‌دهیم در حقیقت بازخورد آن به سمت ماست. این آیه خبر از یک قاعدۀ تکوینی میدهد و چه بخواهیم، چه نخواهیم، از این امر طبق فرمایش خداوند رهایی نداریم.

البته در قرآن و شریعت و در احادیثی که از بزرگان دین و ائمه بر جای مانده و داستان‌های متفاوتی که ریشه در آداب و سنت‌ها و فرهنگ‌ عامیانه‌ ما دارند؛ به انعکاس و بازخورد اعمال و رفتارمان به صراحت اشاره شده است که‌ اهمیت پرداختن به این موضوع را چند برابر می‌کند.

داستان هر چه کنی به خود کنی : پادشاه خوش‌فکر

لابد شما هم‌ داستان پادشاه خوش فکر را شنیده‌اید که از سه وزیر لایق خود خواست تا هر کدام جداگانه از باغ قصر برای ایشان میوه بچینند.

اولی بهترین میوه ها را چید و کیسه اش را پر کرد.
دومی به تصور اینکه پادشاه خودش میوه‌ها را نمی‌خورد، میوه‌های کال و رسیده را با هم چید.
سومین وزیر هم در نهایت تنبلی همان علف‌های هرز روی زمین را درون کیسه ریخت و با خود فکر کرد پادشاه که درون کیسه‌ها را نگاه نمی‌کند؛ پس چه فرقی می‌کند درون‌شان میوه باشد یا علف.

روز بعد به دستور پادشاه هر سه وزیر را برای یک ماه بدون آب و غذا در ولایات مختلف به زندان انداختند.

اولی با میوه‌هایش سختی زندان را نفهمید.
دومی به سختی حبس را تحمل کرد.
و سومین نفر به خاطر نداشتن چیزی جز علوفه در همان روزهای اول جان داد.

من عَمِلَ صالحا فَلِنَفسُهُ وَ من اَساءَ فَعَلَیها ” جاثیه_۱۵”
هر کس کار شایسته‌ای به جا آورد برای خود به جا آورده و کسی‌که کار بد کند، به زیان خود اوست.

عنایت الهی

پس اگر به سفارش دین و سنُت بازخورد رفتارهای ما مستقیما خودمان را نشانه گرفته است؛ تامُل بیشتر در این زمینه و مکث کوتاه قبل از انجام کار جای دوری نمی‌رود!

مهم‌تر از همه، وقتی من به عنوان کسی که کاری انجام میدهم، بدانم هر کاری که انجام می‌دهم (چه خوب و چه بد) از دایره نگاه خداوند دور نمی‌ماند و اثر مستقیم آن متوجه خودم است؛انجام دادن افعال خوب را جزء عادت‌ها و رفتارهای خوب زندگیم قرار میدم و به آن توجه بیشتری می‌کنم؛تا در یک معامله سودآور با خدا، عایدی من بیش از پیش شود.بنا به فرمایش امیرالمومنین اِرحم تُرحم.‌رحم‌ می کنم به خلق خدا تا در مواقع سختی بی‌بهره از نگاه مهربانانه خداوند نباشم. می‌بخشم تا بخشیده شوم.البته ممکن است در مواردی قاعده بازی تغییر کند و دنیا گنجایش عکس‌العمل رفتارهای ریز و درشت ما را نداشته باشد.و ما به موجب زیر پا گذاشتن قوانین انسانی و دینی و انجام فعل اشتباه‌ تجدید شویم اما تنبیه‌ نه! و حساب و کتاب اعمال‌مان تا گرفتن کارنامه نهایی به حکم خداوند سبحان به تعویق بیفتد.ما مسلمانیم و به مکافات عمل باور داریم.معتقد هستیم که در دنیای دیگری تمام افعال و اعمال ما طبق حکم خداوند حسابرسی می‌شود؛و این امر دور از ذهنی برای ما مسلمانان نیست.

مکافات عمل

مکافات عمل در مورد کارهای نادرست است که در حق دیگران انجام می‌دهیم و در حقیقت نتیجه عملکرد منفی خود ماست.

اغلب گرفتاری‌هایی که در دنیا با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، بی تاثیر از این امر نیست.با این حال نمی‌توان‌ گفت هر رنجی که در دنیا دامن ما را می‌گیرد، مکافات عمل است.بسیاری از رنج‌هایی که با آن مواجه هستیم بازخورد تصمیمات آنی و اشتباهی است؛که خودمان در شرایط خاص بدون درایت و منطق و پشتوانه علمی و بهره گیری از مشورت با افراد کارآمد و زبده برای خودمان رقم زدیم.همان ندانم‌کاری‌ها و سهل‌انگاری‌های انسانی که کم و بیش با آن آشنا هستیم و در مقاطعی از زندگی هر کدام به شیوه‌ای گرفتار آن شدیم.با این همه‌ جای تاسف است که همیشه هم تلنگرها و بازخوردها زنگ بیدار باش برای ما نبوده،عبرت که نمی‌گیریم هیچ؛ متوجه نتایج عملکرد اشتباه‌مان هم نمی‌شویم.گرفتاری و سختی‌های پیش‌آمده را پای تقدیر و سرنوشت گذاشته و همچنان با حبّ و بغض فروغ نگاهی را بی‌فروغ می‌کنیم.و هر روز بیشتر از دیروز در باتلاق رفتارهای نادرست خویش غرق می‌شویم.غافل از اینکه هیچ کدام از کارهای ما از نگاه تیز بین خداوند دور نمی‌ماند و از ماست که بر ماست!

پس آموختیم که هر چه کنی به خود کنی، صرفا یک آموزۀ اخلاقی نیست، بلکه یک قانون تکوینی است در این دنیا.

لذت از زندگی

لذت از زندگی | ۵ استراتژی برای رسیدن به لذت از زندگی در لحظه

چگونه با ۵ استراتژی ساده، بدون امکانات کافی از زندگی در لحظه لذت ببریم؟

حتما برای شما هم اتفاق افتاده که به دلایل مختلف مثل کمبود وقت، مشغله زیاد، بی پولی یا هر دلیل دیگری شرایط تفریح در زندگی را نداشته اید در حالیکه به لذت بردن از آن لحظات خوش به شدت نیاز داشتید؟و یا دچار شکست ها و حوادث ناگواری شده اید و از زندگی و لحظات خوش خود لذت نبرده اید؟حتی نقطه مقابل آن، در شرایط خوبی از زندگی و خوشی و تفریح بوده اید ولی از لحظات زیبای تان هیچ لذتی نبرده اید؟!با ما همراه باشید تا با ۵ استراتژی ساده، توانایی تبدیل لحظات ناراحتی و کسالت تان را به لحظاتی شاد و لذت بخش به دست آورید.

چرا باید در زمان حال زندگی کنیم؟!

افراد شاد و موفق علاوه بر درس گرفتن از گذشته و برنامه ریزی برای آینده، از زمان حال خود هم به خوبی استفاده می کنند.دانستن دو دلیل مهم برای زندگی در زمان حال، برای شما هم ضروری است.

  1. زمان حال را بهتر و راحت تر از هر زمان دیگری می توانید کنترل کنید؛
  2. فکر کردن به مسائل گذشته و آینده ما را دچار استرس و به دنبال آن بیماری های جسمی و روحی می کند چون چندان در اختیار ما نیستد.

لذت نبردن از زندگی در لحظه آفتی است که

یک مثال جالب که خیلی ها با آن درگیرند نماز است. نماز هم شکلی از زندگی در زمان حال است اما می­دانید چرا کمتر از آن لذت می بریم؟!نماز صحیح نمازی است که در هنگام انجامش، ذهن و فکر را از همه چیز خالی کنیم و تنها روی صحبت با خالق هستی و توجه به او تمرکز کنیم؛اما متاسفانه گاهی عکس این مطلب، به طرز وحشتناکی اتفاق می افتد!ما در نماز به فکر همه چیز هستیم به جز خود نماز و کسی که در نماز در حال صحبت با او هستیم!اصلا متوجه نمی­شویم چگونه آن را انجام دادیم و به پایانش رساندیم!به همین خاطر از آن لحظاتی که مشغول نماز خواندن هستیم، لذت نمی بریم و حتی آن را کاری سخت می­بینیم که از انجام آن در اول وقت فرار می کنیم.نماز جلوه ای از گذران زمان حال در هاله ای از آرامش و خلسه است که برای کسانی که حقیقت آن را تا حدّی دریافته اند بسیار لذت بخش است.وقتی خم می شویم و در حال احترام به معبود هستیم وقتی به خاک می افتیم و در حال شکرگزاری از او هستیم! وقتی از او یاری می طلبیم و نیازها و آرزوها یا درددل های مان را به او می گوییم چرا که او قدرت مطلق است و ارحم الراحمین… . اما چون به آن توجه نداریم و برای مان عادتی کلیشه ای شده، لذتی در آن نمی بینیم.

۵ استراتژی مهم برای لذت بردن از زندگی در لحظه، بدون امکانات کافی

  1. به جنبه های مثبت نداشته های مان هم فکر کنیم تا به لذت از زندگی برسیم

گاهی نداشتن برخی امکانات و موقعیت ها در زندگی جنبه های مثبت و ارزشمندی به همراه دارد زیرا شرایطی را برای لذت بردن از کارهایی دیگر را برای شما فراهم می آورد.مثلا اگر اتومبیل نداشته باشید و داخل یک تاکسی یا اتوبوس در ترافیک گیر کرده باشید می توانید به راحتی پیاده شوید و از مسیری دیگر قدم زنان به سوی مقصدتان بروید.در حالیکه اگر اتومبیل داشتید و انتظار در ترافیک هم برای تان کُشنده بود، هیچ گاه نمی توانستید به راحتی آن را رها کرده و به پیاده روی بروید.فراموش نکنید به هر شکست به چشم فرصتی برای پیروزی ای بزرگ تر در جایی بهتر نظاره کنید نه پایان آرزوها.

  1. هر زمان حوصله، علاقه و انرژی دارید به سراغ انجام یک کار مهم بروید

با این استراتژی نه تنها از دیدن نتایج زحمت و تلاش تان، بلکه از انجام دادن آن کار و صَرفِ لحظه لحظه عمرتان برای آن لذت می­برید.امام علی (ع) هم در این باره فرموده اند: «دل هاى (آدمیان) علاقه و اقبال و (گاه) تنفر و ادبار دارد؛ هنگامى که مى خواهید کارى انجام دهید از سوى علاقه و اشتیاق وارد شوید، زیرا اگر قلب را مجبور به کارى کنند نابینا مى شود.»  (نهج البلاغه)البته حواس تان باشد این قانون برای کارهایی است که وقت باز و کافی برای انجام آنها دارید اگر وقت کافی نداشته باشید باید ترفندهای دیگری را به کار ببندید.  

  1. زانوی غم بغل نگیرید!

لطفا برای هر مسئله کوچک یا بزرگی غمبرک نگیرید!چه بخواهیم چه نخواهیم در زندگی با مشکلات و مسائلی که ما را از عمق جان ناراحت می کند روبرو می­شویم.بعضی از این مشکلات قابل حل شدن هستند اما بعضی دیگر ممکن است هیچ وقت حل نشوند!آیا باید همیشه به خاطر آنها غمی بزرگ را در دل نگه داریم؟!و یا حتی اگر غمی بزرگ هم نداریم، آیا درست است که دائما به بازگو کردن چنین مشکلاتی در زندگی بپردازیم و وجود آنها را به خود و دیگران یادآوری کنیم؟!یا به جای آن، بر روی اهداف و موضوعاتی که شادمان می کنند تمرکز کنیم؟به عنوان مثال اگر خدای ناکرده مریضی در خانواده دارید که با هیچ درمانی خوب نشده و مشکلات جسمی و روحی بسیار دارد، آیا باید همیشه به خاطر او متاسف و سوگوار باشید؟!آیابه نظرتان با ناراحت ماندن و تأسف شما مشکلات او حل میشود؟!یا آنکه بهتر است شما روحیه خود را با پرداختن به علایق شخصی قوی و شاد نگه دارید تا از نظر روحی و جسمی به او نیز کمک کنید؟قلب شما ظرفیت و تحمل این همه رنج و ناگواری در عالم هستی را ندارد پس آن را برای حل مسائل و موضوعات مهم تر نگه دارید.اگر از این همه جنگ و ظلم و نابرابری در دنیا خسته شده اید، و قادر به حل این ناگواری ها نیستید، استرس خود را در جهت حل مسئله به کار ببرید و برای ظهور آخرین منجی بشریت دعا کنید و انتظار عملی بکشید تا به آرامش و رضایت برسید.  

لذت از زندگی در لحظه
در عین مشکلات فراوان، روحیه خود را حفظ کنید و شادمان باشید تا از زندگی لذت ببرید.
  1. برای زندگی معنا و روحی قائل باشید

حتما دیدید و شنیدید میلیاردرهایی که بدون داشتن هیچ مشکلی خودکشی کردند!یا حتی اگر مشکلی هم داشتند بازهم فرقی نمیکرد چون زندگی هیچ انسانی بدون مشکل نیست آیا همه با وجود داشتن مشکلات باید خودکشی کنند؟!مانند میلیاردر ایتالیایی که بعد از مرگ اعضای خانواده اش به خاطر ابتلاء به کرونا، فوری خودکشی کرد!یا سلبریتی های معروفی که در اوج شهرت و محبوبیت بالا، زندگی را بدرود گفته و خودکشی کردند!اگر به بیوگرافی و مصاحبه ها و خاطراتی که داشتند مراجعه کنید می بینید که آنها به اهداف بزرگ و رویاهای شان هم رسیده بودند پس چرا از زندگی سیر و بیزار شده بودند؟!جواب سوال را باید در چیزی فرای رسیدن به اهداف و موفقیت ها جستجو کرد! هدف بخشی از موتور محرّک برای زندگی کردن و کار و تلاش است اما معناداری و معنامندی زندگی است که به آن روح می بخشد و زندگی را از جسدی مرده یا لااقل ساکن به روحی والا و متعالی تبدیل می کند.پس زاویه دید خود را به زندگی تغییر دهید. کتاب معنادرمانی اثر ویکتور فرانکل را در این زمینه حتما بخوانید.  

  1. اشیاء به درد نخورتان را به وسایلی ارزشمند تبدیل کنید

همه ما وسایلی داریم که یا دیگر به آنها نیاز نداریم یا دیگر قابل استفاده نیستند در هر حال به دردمان نمی خورند.با فروش یا تعویض آنها، می توانیم وسایل مورد نیازمان را به دست آوریم؛ در حالیکه هم محیط مان را پاکسازی کرده ایم و هم خرج اضافی به گردن مان نیفتاده است.همچنین با تبدیل وسایل بازیافتی مثل کاغذ و پلاستیک به شارژ بلیط کارت و… ، هم از زباله های محیط کم کرده ایم و هم به راحتی بخشی از هزینه های زندگی را تأمین کرده ایم.حتی به راحتی می توانید با وسایل ساده ای مثل سی دی و مقواهای دورریختنی و… وسایل دکوری و تزئینی یا کاردستی خوبی برای بچه ها بسازید.با این استراتژی هم خودتان لذت می­برید هم آنها را خوشحال کرده‌اید.  

با استفاده بهینه از دورریختنی ها و مواد بازیافتی، و کاهش زباله های محیط زیست
با وسایل دورریز زندگی و محیط اطراف تان، تزئینات جالب یا اسباب بازی برای بچه های تان بسازید یا آنها را با وسایلی سودمند تعویض کنید.

نویسنده: معصومه وحیدی

     
مقایسه خود با دیگران

خطایی که باعث فروپاشی درونی شما میشود

 یک انگل بسیار خطرناک در روان ما وجود دارد به نام مقایسه خود با دیگران ! مقایسه خود با دیگران از درون عزت نفس ما را میخورد و چیزی از ما باقی نمیگذارد ما معمولا در مراودات اجتماعی با ظاهر انسانها سرو کار داریم. یعنی همان چیزی را که می بینیم به ناچار قبول کرده و باور می کنیم.باطن افراد نیت و فکر و اخلاق آنهاست که قابل مشاهده نیست.پشت پرده ای است که فقط خود کارگردان از آن خبر دارد.دقیقا همان تمایزی که باید بیشتر به آن پرداخته شود تا کمتر دچار سوء تفاهم اخلاقی شویم.مقایسه خود با دیگران یک معضل اخلاقی است که در بیشتر موارد تبعات آن تا مدتها دامنگیر زندگی افراد می شود.از جمله پایین آمدن اعتماد به نفس، احساس سرخوردگی، نارضایتی از شرایط موجود و بلاخره خود کم بینی که خوشبختی را در هاله ای از ابهام از خود واقعی مان دور می بینیم. 

مقایسه خود با دیگران ، چرا؟

آیا غیر از این است که ما واقع بین نیستیم و با یک عینک نزدیک بین به جان زندگی شخصی خودمان افتادیم؛تا زوایای داخلی زندگیمان را با وسواس و کنکاش با صفای ظاهری افراد پیرامونمان مقایسه کنیم؟چرا به این فکر نمی کنیم که شاید فراسوی ظاهر خوش رنگ و لعاب و شادشان دنیایی پُر از اندوه و سرخوردگی باشد که ما کاملا از آن بی خبریم!همه انسان ها نقاط قوت و ضعفی دارند.پس در کنار امتیازات و موفقیت هایی که کسب می کنند با مسائل و مشکلاتی هم روبرو می شوند و این یک امر کاملا طبیعی است.اگر تظاهر به چیزی غیر از این بکنند باید شک کنیم؛ چرا که ریاکارانه در اندیشه فریب اطرافیان خود و ظاهر سازی نادرست هستند که امری بسیار غیر اخلاقی است. مقایسه خود با دیگران بیایید کمی واقع بین باشیم. به خودمان فرصت بدهیم داشته هایمان را لیست کنیم.چه بسا در دنیای واقعی ثروتمندتر از همه کسانی باشیم که دنیای خالی از محبت و کمبودهایشان را با بَزَک های غیر اخلاقی و ظاهر سازی افراطی به رخ می کشند.اما سوال اینجاست که چرا ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خودمان مقایسه می کنیم؟خیلی ساده است.ما انسان ها معمولا خودمان را خیلی خوب می شناسیم.از جزئیات شخصی و احساسات و عواطف، هیجانات و نگرانی های خود آگاهیم.اما آیا در مورد دیگران هم به همین اندازه شفاف اطلاعات مکفی داریم که دست به مقایسه خود با دیگران میزنیم؟مسلما نه!

ما دیگران را به اندازه ای می شناسیم که خودشان از خودشان می گویند و یا می توانند بگویند.

پس اطلاعات ما در مورد دیگران ناقص و محدود است.چرا که تمام قصه اشان را برای ما بازگو نمی کنند.جملات را محدود می کنند و به بزرگ نمایی مسائلی می پردازند که ما انتظار شنیدنش را داریم.ما فقط بخشی از نمایشنامه را می بینیم‌ که به دست کارگردانی زبده طراحی شده تا مسیر نگاه ما را تغییر دهد.البته ظهور شبکه های اجتماعی هم در این مورد بی تاثیر نبوده است و باعث فرایند منفی در این مورد شده است.

خوب است بدانیم که هیچ کس از زوایای منفی و کمی و کاستی و نقصان زندگی شخصی اش فیلم‌ تهیه نمی کند. عکس نمی گیرد و در بوق و کرنا نمی کند.که اگر غیر از این باشد باید به سلامت عقلی شخص شک کرد.

مقایسه خود با دیگران  یک راه میانبر است برای تشدید حس حسادت و لرزاندن پایه های زندگی، یک راه اشتباه برای مطالبه ی انتظارات خودمان از طرف مقابل،نوعی لجاجت و بهانه گیری برای مقابله با همسر .و در یک کلام اتلاف وقت است برای دیدن فیلمی که بی شک از آن لذت هم نمی بریمبا این کار زمان و انرژی مثبتی را که می توانستیم صرف بهبود روابط خودمان بکنیم از دست داده ایم و از بار معنایی و عاطفی زندگیمان کاسته ایم.

همه انسان ها در دایره روابط تعریف شدهء زندگی شان با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند.دور از ذهن به نظر می رسد که فکر کنیم، همیشه شرایط زندگی برای همه به غیر از ما بر وفق مراد است.لزوما آن چیزی را که ما با چشم سر می بینیم، وضعیت مطلق و تمام زوایای زندگی افراد نیست!چرا فکر می کنیم آدمهای متمول و پولدار لزوما خوشبخت هستند؟البته پول شاید آسایش نسبی و ظاهری ما را تامین کند اما آرامش روح و روان ما را هرگز.پول میزان مناسبی برای سنجش افکار آزار دهنده، روحیات ناارام، خُلقیّات و منیّات پنهان افراد نیست.پول زیاد سلامتی به دنبال ندارد.بیماری هم مثل مرگ ممکن است گریبان هر کس را بگیرد و اگر ناعلاج باشد، فرقی نمی کند غنی یا فقیر باشیم، مقصد همه یک جاست.

اما مقایسه را چطور درمان کنیم؟

تنها راه نجات ما برای دور بودن از دنیای قیاس و افکار آزاردهنده، قانع بودن به داشته هایمان و شکر گزار بودن است.این وعده الهی است که شکر نعمت نعمتت افزون کند.پس شک نکنیم که اگر در مسیر درست حرکت کنیم به آرامش و آسایش هم‌می رسیم!فقط کافی است آستین ها را بالا بزنیم.خودمان برای ساختن رویاهایمان تلاش کنیم.رؤیاهایمان را بسازیم.به بالا نگاه کنیم و تلاش کنیم خودمان بدون حبّ و بغض از نردبان ترقی بالا برویم.اوج‌ بگیریم تا جایی که مراد دل حاصل شود.بیش از حد به چشم سر برای دیدن زیباییهای ظاهری افراد اعتماد نکنیم که دیدن ظاهر هنر نیست.

و هر آنچه واقعیت زندگی است، پشتپرده است و از نگاه من و شما به حد کافی دور و غیر قابل دسترس!

تقویت اراده با قلم و کاغذ

دقیقا زمانی اراده‌مان را از دست میدهیم که وسوسه‌های مختلف بر سر مسیرمان سبز میشوند. برای این که اسیر وسوسه های گوناگون موجود در مسیر، ما را از هدفمان منحرف نکنند، ناچاریم به تقویت اراده . در این نوشته قصد داریم با ارائه یک راهکار ساده، تقویت اراده را بیاموزیم.

حاضر هستی برای کسی که نمیشناسی هزینه کنی؟

فرض کنید در حال راه رفتن در خیابان هستید، یک نفر جلویتان را میگیرد. از تو میخواهد که مقداری پول به او بدهید.چقدر می‌دهید؟ یا پول نمیدهید با در خوشبینانه ترین حالت، پول خورد های جیبتان را به آن می‌دهید.فرضتان را ادامه دهید… همان فرد از شما میخواهد ۲ ساعت زمان روزتان را به او اختصاص دهید.آیا این کار را انجام میدهید؟باز بر اساس فرض حرکت کنیم. تصور کنید فرد غریبه از شما میخواهد که برای او کاری انجام دهید.قطعا این کار ها را انجام نمی دهید. چرا که به همان اندازه برای دیگران زمان میگذارید که آن ها را میشناسید و برایشان ارزش قائلید.

حرف من کجاست؟

میخواهم در مورد خودِ آینده‌تان صحبت کنم. شما در مسیر هدفتان، در حال تلاش هستید که به فلان ویژگی یا فلان دستاورد دست پیدا کنید. همین! صرفا داشتن فلان دستاورد، برای شما جالب است. اما با شخصیتتان که آن دستاورد را فتح کرده، آشنا نیستید.اجازه بدید با مثل حرکت کنیم. یک مثال واقعییک نفر در دایرکت اینستاگرام به من پیام داد که ۴ ماه دیگه کنکور دارم و تصمیم دارم بخونم، اما اولین تماس از طرف دوستانم، من را از درس خواندن منصرف میکنه.

  • ازش پرسیدم، چه رشته ای هستی؟گفت تجربی!
  • پرسیدم میخواهی چه رشته ای قبول شوی؟گفت دندانپزشکی.
  • پرسیدم خودت را در لباس دکتر دندان پزشکی تصور کردی؟گفت نه!

تا به حال با خود آینده اش جلسه نگذاشته بود. و نمیدانست قرار است چه شکلی شود؟ آیا این کار همان کار مورد نظرش خواهد بود یا نه؟ فقط میدانست دندانپزشکی دوست دارد.اگر این فرد خودش را با لباس دندانپزشک در حال کار کردن روی دندان های دیگران ببیند، بدون شک شکه خواهد شد. مثل کسی که یک غریبه دیده است…

  • همین الآن کاغذ و قلم را بردارچشم! بعدش چه کنم؟
  • یک نامه برای خودت بنویسچه بنویسم؟

تقویت اراده با یک نامه از آینده‌ات برای الآن:

یکی از کارهایی که تو را مجبور میکند به وقتی که هدفت را فتح کرده ای تمرکز کنی، نوشتن در مورد آن زمان است.راه حلی که من پیشنهاد میکنم این است که خودکار و کاغذ را بردارید.خودتان را در زمانی ببینید که هدف را فتح نموده اید. از شخصیتتان که هدف را فتح کرده، به شخصیت فعلیتان نامه ای بنویسید.در این نامه رعایت چند نکته ضروری است:

از اوضاع بگویید

الآن شخصیت شما وقتی که هدف را فتح کرده، خطاب به شخصیت فعلیتان نامه مینویسند.اولین چیزی که در نامه باید به آن اشاره کنید، وضعیتتان است. بگویید که الآن هدف مورد نظرم را فتح کرده ام و چه لذت هایی نصیبم شده است.بسیار دقیق و واضح باید بنویسید که بعد از فتح هدف، چه لذت هایی نصیبتان شده است.

بابت کارهایی که کرده اید از خود فعلیتان تشکر کنید

برای تقویت اراده از زبان شخصیت آینده‌تان، از شخصیت فعلی خود تشکر کنید بابت تمام کارهایی که در مسیر رسیدن به هدف انجام داده است.تمام کارهایی که بر اساس برنامه حرکتی شما قرار است انجام دهید جزو این قسمت از نامه می شود.این قسمت نامه باید با کمال دلسوزی و با دقت بالا بنویسید.برای این کار مجبور میشوید به تک تک کار هایی که لازم است در مسیر انجام دهید تمرکز کنید.

بابت تمام مشکلاتی که در مسیر هدف متحمل شده اید، از خودتان قدردانی کنید

مهمترین قسمتی که به تقویت اراده شما کمک میکند، این قسمت از نامه  است.این که برای رسیدن به هدف، خود فعلیتان زحماتی را پیش رو میبینید. شاید وسوسه هایی در مسیر ظاهر شوند که نادیده گرفتنشان آسان نباشد، اما شما در شرایط فعلی آن را نادیده میگیرید تا به هدف دست پیدا کنید.در آخرین قسمت نامه، وظیفه دارید که از خودتان بابت این که وسوسه ها را نادیده گرفته اید و مشکلات را پشت سر گذاشته اید، تشکر کنید .