گفتگوهای عاطفی

۵ ویروس در گفتگوهای عاطفی

شاکله اصلی رابطه عاطفی، گفتگو بین طرفین رابطه است.ابراز محبت بین طرفین از طریق گفتگو صورت می گیرد. از طریق گفتگو معیار ها و خطوط قرمز رابطه و تمام باید ها و نباید ها به اشتراک گذاشته می شود.در کل ستون فقرات روابط، ارتباط موثر است!در این مقاله قصد داریم در مورد ۵ عامل مخرب در گفتگوهای عاطفی بیان کنیم.

۵ راه برای مسدود کردن گفتگوهای عاطفی

مهارت گفتگو  (و شروع گفتگو ) یکی از مهارت های پایه ای در زندگی ما است که می بایست در مدارس این مهارت را بصورت درست می آموختیم، که این اتفاق نیافتاد. به همین خاطر، هر کس به شیوه مورد علاقه خودش این کار را انجام میدهد که ۹۰ درصد این شیوه ها به خودی خود مساله آفرین هستند.در فضای خانواده، عدم وجود مهارت گفتگو خیلی واضح و مشخص است. لذا هر کدام از ما، همان رفتارهایی که در کودکی دیده ایم و آموخته ایم را در فضای عاطفی و روابط عاطفی استفاده میکنیم.خطاهایی در گفتگوهای عاطفی داریم که وجودشان باعث از بین رفتن صفای خانواده و لذت با هم بودن و رابطه عاطفی ما می شود.از آن جا که صرفا آگاهی می تواند زندگی ما رو تحت تاثیر قرار دهد، در این نوشته ۵ مورد از خطاها و مسدود کنندگان گفتگوهای عاطفی را بیان کرده ایم.

۱٫ حدس زدن

اغلب افراد تصورشان این است که از گفته طرف مقابل اطلاع کافی دارند و همین موضوع باعث می شود که صحبت های همسر یا شریک عاطفی خودشون رو نشنوند.به عبارتی دیگر، حدس می زنند طرف مقابل در مورد چه موضوعی صحبت می کند.همین مساله باعث می شود به جای این که از همسرتان بپرسید که دقیقا منظورش چیست، حدس می زنید و تصور میکنید که آخر صحبت وی چیست و چه احساسی دارد.لذا هیچ نیازی نمیبینید که صحبت های وی ادامه پیدا کند و ادامه مکالمه را بیهوده تصور میکنید. 

۲٫ مقایسه

شاید شما هم بسیار این بحث را تجربه کرده اید.همسر شما نسبت به عملکردتان انتقاد میکند و شما به جای اصلاح وضع، یا توضیح در مورد موضوع، خودتان را با همسرتان مقایسه می کنید.این فیلم را ببینید:

میبنید، در این فیلم خواهر و مادر هم دیگه رو با هم مقایسه میکنند و در انتها، بحث ختم می شود به تعارض و دعوا!
برای حل این مساله، باید باور داشته باشید که هیچکس غیر خودتون، تحت کنترل شما نیست.
زمانی که این نکته در شما درونی شود، هیچگاه خودتون را با شخص دیگری مقایسه نخواهید کرد.

۳٫ توقع خواندن ذهن

این مورد شبیه به مورد اول یعنی حدس زدن منظور مخاطب است. با این تفاوت که در این جا توقع داریم فرد دیگه منظور ما رو بفهمه!شاید خیلی اوقات درست بیان نمیکنید، چرا که تصور دارید طرف مقابل خودش میداند که منظور من چیه!خیلی اوقات هم میدانید که طرف نمیدونه و مستقیم هم بیان نمیکنید! میپرسم چرا واضح خواسته تون رو نمیگید؟

ضرب المثل معروف رو در پاسخ میشنویم:

به در میگیم که دیوار بشنوه!

دوست عزیز! طرف مقابل شما در گفتگوهای عاطفی ، یک انسانه! ایشون نه در تشریف داره نه دیوار!!!همین که توقع  داریم دیگری ذهنمون رو بخونه، باعث میشه که گفتگو مسیر اصلی خودش رو دنبال نکنه و یک گفتگوی ساده بخاطر توقع غلط به دعوا تبدیل بشه! 

۴٫ گوش ندادن

بعضی افراد هستند که یا واقعا به صحبت های شریک عاطفیشون گوش نمیدهند، یا طوری رفتار میکنند که همسرشون برداشت کنه به صحبت هایش گوش نمیدهند.این طرف و آن طرف را نگاه میکنند، به موبایلشان خیره می شوند و …یکی از معضلات گفتگو و رابطه عاطفی ، عدم گوش دادن به همسر یا شریک عاطفی است.در مورد هنر گوش دادن ، پیشنهاد میکنم به مقاله پایین نگاهی بیاندازید:[irp posts=”312″ name=”هنر خوب گوش دادن!”] 

۵٫ قطع کردن حرف دیگری

گفتگوهای عاطفی عادت بسیار آزار دهنده ای که خیلی ها دچارش می شوند به جای گوش کردن و فرصت دادن به همسرتان مدام بی تابید که رشته کلام را خودتان به دست بگیرید.به قدری این حرکت زشت و زننده  است که در آموزه های دینی مان به صورت مستقیم به آن اشاره شده است.برای حل این مشکل فقط یک کش نیاز است.بله فقط یک کش!

یک کش پول به دور مچتون داشته باشید و هر موقع که میان صحبت کسی پریدید،یک بار کش رو بکشید و رها کنید تا مغزتان متوجه شود که میان حرف دیگران پریدن درد دارد.

کم کم این عادت از سرتان میافتد. 

در این نوشته به ۵ ویروس مخرب در گفتگوهای عاطفی پرداختیم

اگر بخواهیم جمع بندی کنیم که در این نوشته در مورد چه چیز هایی صحبت کرده ایم، این ۵ نکته را مینویسیم و پیشنهاد میکنیم که آن ها رو در رابطه عاطفی  ترک کنید!۱٫حدس زدن۲٫ مقایسه کردن۳٫توقع خواندن ذهن۴٫ گوش ندادن۵٫ قطع کردن صحبت دیگری!

اگر این ویروس های مخرب در گفتگوهای عاطفی برای شما آشنا هستند …

معمولا در گفتگوهایی که با شریک عاطفی خودمون داریم، از یک یا چند مورد از این موارد استفاده میکنیم.مهمترین کار برای این که از این موارد استفاده نکنیم، اینه که آگاهانه عمل کنیم.برای آگاهی هم میتوانید یک نشانه بگذارید که به شما یادآوری کند.کاری که من پیشنهاد میکنم انجام دهید این است که به شریک عاطفی خودتون ( همسر یا نامزد ) بسپارید!یعنی هر موقع شما رو در این حالت دید، بهتون گوشزد کنه!شاید این تذکر دردناک باشه، اما سریعترین راه برای ترک این ویروس ها و عادت های بد و مخرب گفتگوهای عاطفی میتواند این مورد باشد!

دعوای زن و شوهر

پیشگیری از دعوای زن و شوهر | ۸ نشانۀ شروع دعوا

دعوای زن و شوهر و عصبانیت همسر، چالشیست که رضایت از زندگی زناشویی رو بسیار زیاد درگیر می‌کنه.

پیشگیری از دعوای زن و شوهر ، بهتر از درمان !

ساده‌نگرانه است که فکر کنیم یک گفت و شنود طولانی بین زوجین که به جاهای خطرناکی مثل تهدید و حتی درگیری فیزیکی می‌رسد، اتفاقی باشد!

همچین چیزی نادر است!

وقتی که یک بگو مگوی تنش زا اما کوچک در بین زن و شوهر اتفاق می افتد، سیگنال هایی برای هم ارسال می کنند که امکان دارد واضح نباشد، اما همین سیگنال ها، کافی است برای شروع یک دعوای زن و شوهر .علائم هشدار دهند اولیه ای وجود دارد که می توان با شناسایی آن ها، جلوی بالا گرفتن صحبت و عصبانیت همسر را گرفت و یا حتی با شناخت این علائم میتوانید پیش از صورت گرفتن دعوا، جلوی آن را بگیرید و کنترل خشم صورت گیرد.

تشخیص موقعیتی که مشاجره در حال شکل گیری است:

نشانه های متفاوتی وجود دارد که شروع یک دعوای زن و شوهر را نشان می دهد.در اینجا به ۱۰ نشانه ای که در اکثر مواقع به بالا رفتن صحبت می انجامد اشاره میکنیم:

۱) افکار شما روی خصایص منفی همسرتان مترکز شده باشند

اگر دائما در حال فکر کردن جای طرف مقابل هستید، حواستان باشد!این که الآن همسرم در مورد چی فکر میکنه و الآن فلان چیز رو به من میگه و همچین افکاری!این افکار یکی از نشانهای نزدیک شدن یک مشاجره حسابی است!

۲) یک حرف یا حرکت ناراحت کنندۀ همسرتان را مدام در ذهن خود مرور میکنید

دومین نشانه از نشانه های بگو مگو هایی که به دعوای زن و شوهر ختم می شود، این است!در صحبت با طرف مقابل، یک حرف یا رفتار حساسیت برانگیز مشاهده میکنید و دائم در فکر می‌گذرونید که منظور او از این کار چه بود؟ چرا این رفتار رو انجام داد؟

۳) مدام در مورد همه چیز با همسر مخالفت می کنید یا او را زیر سؤال می برید

یکی دیگر از نشانه های قبل از مشاجره درست و حسابی و دعوای زن و شوهر، این است!اگر همسرتان هر چه گفت و خودتون رو در حال مخالفت با وی دیدید، هر چه زودتر چاره ای بیاندیشید!

۴) به چشم های او نگاه نمی کنید و از محبت فیزیکی و رابطه جنسی پرهیز دارید

حداقل هایی در رابطه بین زن و شوهر وجود دارد که یکی از این حداقل ها، محبت نسبی بین زوجین و میل جنسی به طرف مقابل است.یکی از نشانه های شروع مشاجره بین همسران، این است که از ابراز حداقل ها در حیطه محبت و ارتباط جنسی ابا دارید.سرفصل ها واضح است و بخاطر همین به توضیح اندک بسنده میکنم.

۵) بچه، دوستان، تلفن یا هر عامل بیرونی باعث بهم ریختن اعصابتان می شود.

این نشانه، بیان گر آماده بودن برای شروع مشاجره و منازعه است. پیشنهاد میکنم فضا را ترک کنید، گفت و گو را پایان دهید تا حالتان بهتر شود.

۶)هر تلاشی برای ایجاد زمینه گفتگو را با جوابی تند و کوتاه پاسخ می دهید

پرخاشگری در برابر کوچکترین اقدام های همسرتان نیز یکی از نشانه های شروع عصبانیت و  یک درگیری مفصل است.شما در این حالت نیاز به کمی استراحت روانی دارید. یک لیوان آب سرد گزینه خوبی خواهد بود.

۷) خوش وبش همسرتان شما را کلافه می کند و شوخ طبعی اش خونتان را به جوش می آورد.

از آن جا که شما مانند آتش زیر خاکستر هستید، از همسرتان هم توقع کوچکترین حرکت حساسیت برانگیز هستید.همسرتان شوخ طبعی به خرج می دهد و شما آن را یک بی توجهی به رابطه تان در نظر می گیرید.

۸) علایم فیزیکی تنش مانند انقباض عضلات، دل پیچه یا کمر درد به سراغتان می آید.

دیگر به حدی به دعوا با همسرتان نزدیک شده اید که نشانه های خشم و عصبانیت کم کم بروز داده می شوند.شما حتما به تغییر حالت نیازمندید! حتما مقاله ای که لینکش را در پایین آورده ایم، مطالعه کنید:[irp posts=”1164″ name=”کنترل احساسات منفی”] همه این علائم با زبان بسته به شما میگویند که اگر نجنبید، یک دعوای درست و حسابی در راه است.الآن دیگر شما می دانید که مهمترین نشانه های شروع دعوا بین شما و همسرتان کدام هستند، الآن باید بدانید که چطور باید جلوی دعوا را بگیرید!

زود باشید! تا دعوا اتفاق نیافتاده، جلوی آن را بگیرید!

وقتی فهمیدید یک طوفان در راهه، باید کاری کنید و قبل از آن که اتفاقی بیافتد و رابطه زناشویی شما به مشکل برخورد کند، آن را جمع کنیداین که چه کنید بستگی دارد به این که این نشانه ها از جانب شما باشد یا از طرف همسرتان. در هر دو صورت، کاری که باید کرد، پایان دادن به یک فیصله حسابیه!

اگر از جانب شما بود…

اگر هر کدام از نشانه های بالا را در خودتان دیدید، کارتان راحت است! چرا که آگاه هستید و میدانید که اگر جلوی روند را بگیرید، مساله ای پیش نمیاد.این سه گام را هر چه زودتر باید بپیمایید:

۱٫ احساساتتان را زیر نظر بگیرید:

اول از همه برای خودتان مشخص کنید درونتان چه میگذرد؟روی احساس خودتون نام بگذارید: مثلا من الآن عصبانی هستم! یا کلافه ام یا دلسرد شده ام! سعی کنید احساس خودتون رو شناسایی کنید.

۲٫ بنزین این آتش چیه؟

باید مشخص کنید که چه چیزی باعث ایجاد همچین احساس و هیجانی در شما شده است؟محرک شما شاید یک اتفاق باشد یا یک صحبت یا این که چند اتفاق روی هم! یک سری اتفاقات روی هم باعث ایجاد احساس فعلی شما شده است.دقت کنید که امکان دارد یک اتفاق بیرونی مانند خستگی، یا استرس بیرونی .

۳٫ ببینید آیا مساله واقعا مهمه؟

ببینید مساله به قدری مهم هست که بخاطر آن تا این حد بهم ریخته اید؟به قدری مهم هست که دقایقی بعد تن به یک دعوای حسابی بدهید؟اگر مساله مهمی هم هست، بروز خواسته شما با احساسی که منجر به دعوا می شود، هیچ نتیجه ای ندارد!مسالتون اگر مهمه، باید بدانید چطور با همسرتون “مذاکره” کنید! از طریق مذاکره خواسته خود را بیان کنید و به خواستتون برسید. اما مساله، مساله ای مهم نیست، این سه مرحله را انجام دهید تا به حالت طبیعی خودتون بگردید:

  • آرام باشید:چند نفس عمیق بکشید. عضلاتتان را شل کنید و اگر امکانش را دارید، یک دوش بگیرید.
  • به خودتون اطمینان خاطر دهید:دلایل بی اهمیت بودن این مساله را با خودتون مرور کنید. با خودتون به گونه ای صحبت کنید تا خشمتان فرو کشد.سعی کنید دوباره روی مطالب خوب فعلی متمرکز شوید.
  • دوباره با همسرتان ارتباط برقرار کنید: از کلمات یا تماس فیزیکی بهره گیرید.درباره چیزی مثبت صحبت کنید، از او تعریف کنید یا فقط ازش بپرسید حالش چطوره!

 

اگر هنوز هم بحث جمع نشد…

گاهی بهترین نیت ها هم نمتواند جلوی دعوای زن و شوهر را بگیرد! و کنترل خشم تقریبا غیر ممکن میشود.اگر همسرتان تا اینجای کار با شما همراه نبود و حاضر نشد خودش مشکل را شناسایی و ارزیابی کند و یا حاضر نشود درباره آنجه پیش آمده صحبت کند دیگر به آن صورت کاری از شما بر نمی آید!در این حالت پیشنهاد میکنم عقب نشینی کنید.عقب نشینی بهترین استراتژی است تا جو آرام شود و عصبانیت همسر فروکش کند تا بعدا با مذاکره و صحبت مشکل را حل کنیم. در یک مقاله دیگر بصورت جداگانه به این مساله می پردازیم که اگر هر یک از مشکلات گفته شده از جانب همسرتان بود، شما چه رفتاری داشته باشید.

متقاعد سازی در سخنرانی

متقاعد سازی در سخنرانی

هدف از متقاعد سازی در سخنرانی ، متقاعد ساختن مخاطب است و قصد دارد با ارائه دلیل و شواهد مخاطب را مجاب به انجام کار و یا گرفتن تصمیمی نماید. هدف از آن القاء اندیشه، راضی کردن و ایجاد تمایل به انجام کاری، دانستن چیزی و یا داشتن طرز فکری است که شما انتظارش را دارید.
این نوع سخنرانی تلاشی است برای تغییر و اندیشیدن بر اساس دیدگاه شما.

فرآیند متقاعد سازی در سخنرانی چگونه صورت می گیرد؟

فرآیند  متقاعد ساختن بسیار پیچیده و بحث برانگیز است و بیشتر جنبه روان شناسی دارد. در این نوع سخنرانی هدف تغییر باور و نگرش افراد با دادن اطلاعات درست، تفسیر، توجیه و ارزیابی مشخص می باشد.برای هر تغییر و اقدام عملی ابتدا درک و پردازش کامل آن موضوع مهم است.مخاطب ابتدا باید اهمیت موضوع و چرایی آن را درک کند و قانع شود که چرا تغییر لازم است، در غیر این صورت گامی برنمی دارد.

مسلما قانع کردن شنونده و مجاب نمودن او در برخی مواقع کاری دشوار است و نمی توان به راحتی به این مهم دست یافت.
در برخی مواقع شما با موضوعاتی مخالف با ارزشها، تمایلات، گرایشها و یا اعتقادات شنوندگانتان مواجه می شوید که مقاومت آنان در برابر  متقاعد شدن را افزایش داده و وظیفه شما را بسیار مشکل می سازد.
به عنوان مثال توضیح و آگاهی دادن به زنان شاغل در خصوص نقش مادر در تربیت فرزندان و تاثیرات آن بر شخصیت کودک در بزرگسالی، بسیار آسان است(سخنرانی اطلاع رسان) ولی متقاعد سازی در سخنرانی آنان به اینکه باید وقت بیشتری را در منزل صرف مراقبت و تربیت فرزند خود کنند، کار دشواری است.
متقاعد سازی در سخنرانی در متقاعد کردنگروهی از افراد به اینکه به کاندیدای مورد نظر شما رای دهند ممکن است به راحتی میسر نشود.
در جلسه ای دلایل کاهش فروش محصولات شرکتتان را بررسی کرده و راه حل هایی ارائه میدهید و با روش های مختلف سعی میکنید کارمندان خود را ترغیب کنید که لازم است برای رهایی از بحران با شما همکاری نموده و به روشی که شما پیشنهاد می کنید عمل کنند.
یا در سمیناری با موضوع خشکسالی کشاورزان را مجاب می کنید که با کاهش سطح زیر کشت برنج و جایگزینی محصولاتی که نیاز کمتری به آب دارند، به حفظ ذخایر آبی و سفره های آب زیر زمینی  کمک کنند.
در مثال هایی که در بالا ذکر شد ممکن است قسمتی از مخاطبان با شما موافقت نمایند و افرادی هم صحبت های شما را نپذیرند و یا حتی از دستتان عصبانی شوند.
سخنانتان ممکن است از نظر برخی افراد منطقی و قابل تامل قلمداد شود در حالی که مخاطبانی هم باشند که شما را فرد بی منطقی فرض کنند.
مهم نیست که شما در بحث خود کارشناس مجربی هستید و یااینکه چقدر در تهیه متن سخنرانی و جمع آوری مطالب و مستندات تلاش کرده اید و چقدر در ارائه آن تسلط دارید، این را بپذیرید که بالاخره بعضی از مخاطبان ممکن است با شما موافق نباشند.
با وجود اینکه این نوع سخنرانی دشواری خاص خود را دارد، اما بدین معنی نیست که متقاعد ساختن کاری نشدنی و محال است بلکه باید اصول متقاعد سازی را رعایت کرد و واقع بینانه به آن نگاه کنید.
نباید انتظار داشته باشید در پایان سخنرانی شما زنان شاغل کار خود را ترک کرده و در خانه بمانند و به تربیت فرزندان بپردازند و یا کشاورزانی که چندین سال است برنج کشت می کنند به یکباره به کشت محصولی دیگر راضی شوند. و در پایان سخنرانی با موضوع گیاه خواری، افراد گوشتخوار به یکباره گیاه خوار شوند.

متقاعد سازی در سخنرانی یک فرآیند مهم و استراتژیک است

 

همانطور که فرمانده جنگی راهبردی را طراحی می کند که چگونه پیروز میدان شود، شما هم به عنوان سخنرانی که قصد متقاعد کردن مخاطبان خود را دارید، باید راهبردی داشته باشید که بتوانید شنوندگانتان را با خود همراه و موافق سازید.
تشریح فرآیند قانع کردن و اینکه دقیقا چطور اتفاق می افتد کار ساده ای نیست و فرمول مشخصی برای آن وجود ندارد و از آنجاییکه به تغییرباور و نگرش افراد مربوط می شود، عوامل مختلفی در آن تاثیر می گذارند و همانگونه که بیان شد نمی توان انتظار پاسخ واحد را در شرایط مختلف داشت.

پنج مرحله برای توجیه کردن! مؤثر در متقاعد سازی در سخنرانی

با استناد به نظریه مونروئه یکی از اساتید دانشگاه بوردو فرانسه، می توان پنچ مرحله که در توجیه کردن اتفاق می افتد را اینگونه برشمرد:

۱- توجه:

ابتدا باید توجه مخاطبان خود را جلب کنید. در ابتدای صحبت با نشان دادن اهمیت موضوع، سوال تکان دهنده، نقل قول و یا داستان تامل برانگیز و جالب، سعی کنید حس کنجکاوی و توجه مخاطب را برانگیزید.مطالعه  مقاله شروع جذاب به شما کمک می کندکه چگونه اینکار را به نحو مطلوبی انجام داده و شروعی وجذاب برای سخنرانی خود داشته باشید.

۲- ضرورت:

بعد از اینکه توجه شنوندگان را جلب نمودید، باید احساس ضرورت برای تغییر را در آنها بوجود آورید و نشان دهید که در وضعیت موجود مشکلی وجود دارد. این کار باید با دلیل و مدرک انجام شود و حتما دلایل، شواهد، آمار و ارقامی که ارائه میدهید باید مستند باشد. طوری مشکل را برای مخاطب تشریح کنید که واقعا نگران اوضاع شده و منتظر شنیدن راه حل از
جانب شما برای برطرف کردن آن باشد.

۳- رضایت:

حال که شنوندگان شما به ضرورت برطرف کردن مشکل پی بردند، مشتاقانه منتظر شنیدن راه حل از جانب شما هستند. وقت آن رسیده که که برنامه و پیشنهاد خود را ارائه دهید و راه حل خود را با جزئیات بیان کنید.

۴- تجسم کردن:

در این مرحله سعی کنید از مزایای برنامه و راهکار خود بگویید و به مخاطب نشان دهید که اگر به آنها عمل کند چه فوایدی نصیبش می شود و یا با بکار بستن آنها چه شرایط بهتری در انتظارش هست.

۵- اقدام:

وقتی مراحل بالا را به خوبی انجام دادید و شنوندگان متقاعد شدند که راهکار و یا پیشنهاد شما برایشان سودمند است، زمان آن است که آنها را به انجام کاری دعوت کنید. دقیقا آنچه را که می خواهید مخاطبان انجام دهند و نحوه اجرای آن را توضیح دهید. این کار باید واضح و شفاف باشد. به عنوان مثال اگر آنها را قانع کرده اید که بیمه عمر بخرند حتما در انتهای سخنانتان فرمهای ثبت نام را در اختیار آنان گذاشته و  نحوه تکمیل آن را توضیح دهید.

یک بررسی موردی

دکتر کانول (Russell Conwell’s ) سخنرانی مهم خود یعنی (پیمانه های الماس) را دست کم برای شش هزار نفر ایراد کرده است.شاید گمان کنید وقتی سخنرانی ، شش هزار بار یک موضوع را برای سخنرانی ایراد می کند تمام جملات و کلمات را مو به مو از حفظ می شود ولی قضیه چیز دیگری است.دکتر کانول کاملا آگاه بود که ایجاد یک رابطه و ارتباط موفق بستگی به این دارد که شنوندگان خود را بخشی از سخنرانی احساس کنند و با سخنران احساس نزدیکی کنند. به همین علت است که او با زیرکی و هوشیاری و بصیرتی که در مورد طبیع و فطرت انسان داشت و ضمن سعی و تلاش بسیار با آن که برای شش هزار نفر شنونده مختلف صحبت کرد و موضوع اصلی سخنرانی هم همیشه همانی بود که گفتیم ، اما هر گز دو سخنرانیش مثل هم نبود. شما با این مثال متوجه می شوید که باید سخنرانیتان را با در نظر گرفتن یک شنونده به خصوص تهیه کنید؛specialize کردن سخنرانی راز تازگی و جذابیت سخنرانی های کانول است.حالا به قوانین ساده ای اشاره می کنیم که شما با رعایت کردن آن ها خواهید توانست سخنرانی بسیار تاثیرگذار و موثری ایراد کنید و شنونده ی خود را تحت تاثیر قرار دهید.

چند نکته پایانی در مورد متقاعد سازی در سخنرانی

وقتی در مورد موضوعی صحبت می کنید احساستان را در مورد آن برای شنونده بازگو کنید.
در مورد علایق شنوندگانتان صحبت کنید.
شنونده را شریک سخنان خود کنید.
صادقانه و صمیمانه رفتار کنید.
تسلط صوتی ؛ تکنیک های قوی صدا را رعایت کنید.
به صورت کلی دسته بندی فوق را می توان مبنای شروع تمرین ها قرار داد و از جوانب مختلف به آن پرداخت.
البته در نظر داشته باشید که همه ی این نکات را در نظر گرفتن و انجام دادن نشدنی است.
بلکه می بایست در اثر مرور زمان و تمرین بسیار این موارد را آنقدر آرام آرام به کار بست و با چاشنی تجربه آن ها را آمیخت تا نهایتا بتوانید به  یک سخنرانی قابل بدل شوید.
برقراری ارتباط

اهمیت برقراری ارتباط با افراد مختلف

در دنیایی که ماشین ها نقش اصلی را بازی میکنند، بدیهی ترین کاری که بین انسان ها باید رواج داشته باشد، یعنی برقراری ارتباط ، به یک مهارت فراموش شده تبدیل شده است.در این مقاله قصد داریم در مورد اهمیت این مهارت صحبت کنیم.

برقراری ارتباط یک اصل در دنیای فعلی

در لحظه لحظه زندگی، با افراد مختلف در حال برقراری ارتباط هستیم. یا مستقیم، یا غیر مستقیم!زمانی که در اتوبوس یا قطار با یک نفر دیگر همسفر شده ایدمنتظر فرزندتان هستید که از مدرسه بیرون بیاید و با او برگردید، با مادر یا پدر یک کودک دیگر هم صحبت می شوید.در خانه با همسر یا فرزندانتون هم صحبت میشویددر خواستی از پدر یا مادرتان داریددر مدرسه یا دانشگاه با استاد یا همکلاسی ها رابطه برقرار میکنید.اما هنوز میترسیم از برقراری ارتباطی جدید! از قرار گرفتن در فضاهای جدید هراس داریم و طبیعتا از مزایای ارتباط با افراد مختلف بی بهره می مانیم.

چرا برقراری ارتباط بر گردن من است؟

همانطور که در مقاله ۲۰ جمله برای برقراری ارتباط گفتیم، برقراری ارتباط به خاطر ترس از دست رد خوردن، برای افراد ترسناک است.[irp posts=”1564″ name=”چگونه سر صحبت را باز کنیم؟ | ۲۰ جمله برای شروع گفتگو در موضوع کاری”]لذا این وظیفه ماست که ارتباط برقرار کنیم.برقراری ارتباط صرفا با افراد غریبه نیست! زمانی که وارد خانه میشویم و میخواهیم با همسرمان در مورد مساله ای خاص صحبت کنیم، اگر بتوانیم ارتباطی خوب برقرار کنیم، میتوانیم، نتیجه مورد نظر را بدست بیاوریم.یا اینکه فرزند ما هر روز که از مدرسه بر میگردد، اگر بتوانیم با او به شیوه صحیح ارتباط برقرار کنیم، صحبت های حقیقی او در مورد مدرسه را میشنویم. اگر نتوانیم ایجاد ارتباط کنیم، یک سری صحبت های سطحی از وی دریافت میکنیم که بعضا حقیقت هم نیستند. این جاست که اهمیت برقراری ارتباط مشخص می شود.

هنر برقراری ارتباط یک مزیت رقابتی

در این دنیایی که تکنولوژی قدرت این را دارد که تمام کارهای ما را انجام دهد، تا حدی مردم خودشون رو بی نیاز از مهارت های ارتباطی دیده اند. همین امر باعث شده که آدمی باتوجه به این که موجودی اجتماعی است، کمتر با دیگران ارتباط برقرار کند. در این بین افرادی موفق خواهند شد که ارتباطات بسیاری داشته باشد. اینجاست که در کنار تکنولوژی از ارتباطات خود استفاده می کنند و نتیجه دلخواه را می گیرند.هر شخصی فارق از شغلش، با فرد دیگر در ارتباط است. اما به دلیلی که بالا گفته شد، مهارت های ارتباطی را در بر نمیگیرند و در ادامه زمانی که با مدیر، کارفرما یا مشتری خود برخورد دارند، نمیتوانند بهترین امتیاز را از وی بگیرند و کمترین بهره را از شغل خود بدست می آورند. شما هم بسیار دیده اید که افرادی که از مهارت تخصصی شان از شما کمتر است اما فقط بخاطر این که مهارت برقراری ارتباط را دارا هستند، شغل های به مراتب بهتری از شما گیرشان می آید.در این جا چند نمونه از منافع داشتن هنر برقراری ارتباط را با شما در میان می گذارم:

۱٫ شما انسانی با انرژی معرفی می شوید

یک انسان موثر را در نظر بیاورید،فردی که دیگران دوست دارند، شبیه به او باشند.یک ویژگی که در افراد مؤثر بصورت مشترک دیده می شود سرشار انرژی بودن آن هاست.

یکی از صفاتی که برای تبدیل شدن به یک انسان جذاب به آن نیازمندیم، با انرژی بودن  و یکی از راه های با انرژی بودن، تسلط بر هنر برقراری ارتباط است.

پس اولین مزیت یادگیری مهارت برقراری ارتباط ، تبدیل شدن به شخصیتی جذاب است.

۲٫ قدرت تغییر موضوع را به دست خواهید آورد.

دیدید که بعضی اوقات یک بحث شروع میشود و به سمتی هدایت میشود که نباید!کسی که مجهز می شود به مهارت های ارتباطی مخصوصا برقراری ارتباط ، قدرت مدیریت گفتگو را پیدا میکند و هیچگاه اسیر مباحثی که مورد علاقه اش نیست نمی شود.در بزنگاه ها هم می تواند موضوع مورد بحث را عوض کند.

۳٫ میتوانید امتیازات بسیاری از گفتگو بدست آورید

معمولا افرادی که یک گفت و گو را شروع میکنند، سکان بحث را در دست می گیرند.فردی که برقراری ارتباط را بر عهده می گیرد، میتواند سوار بر بحث شود و بر همین اساس،درخواست خود را بیان کند.اگر با فرد غریبه ای ارتباطی را برقرار میکنید، با توجه به این که فردی دوست داشتنی به نظر می آیید، میتوانید از وی امتیازاتی بگیرید

میتوانید با ارتباط با شخص جدید، از جایگاه اجتماعی، مهارت ها و مباحث مالی وی استفاده کنید. البته با رضایت کامل خودش.

۵٫ از هراس مهمانی ها در امان خواهید بود

“ای وای از این مهمانی هایی که پر است از غریبه!” این جمله ای است که خود من قبل از یادگیری مهارت برقراری ارتباط بسیار استفاده می کردم.فقط بخاطر این که بلد نبودم یک ارتباط را شروع کنم، و ادامه دهم، فرصت های بسیار زیادی را از دست می دادم.واقعا ترسناک است، جمعی که در آن افراد غریبه نشسته باشند.دلیل این ترس هم مغز قدیم ماست! در مقاله مغز قدیم بطور دقیق این بحث را بررسی کردیم که مغز قدیم بخاطر رسالتی که دارد، در مکان های جدید، کنترل ما را در دست می گیرد.زمانی که مغز قدیم بطور خاص شروع به فعالیت میکند، ۲ گزینه برای انتخاب دارد:

یا بجنگ، یا فرار کن!

خب فرض کنید، عروسیِ دوستِ همسرتون هست. شما بهمراه خانواده دعوت شده اید؛ فضا جدید است و یک عالمه انسان غریبه.معمولا چه کار می کنید؟

  • کمی دیر تر می روید؟
  • یا خودتون رو مشغول موبایل می کنید؟
  • همسرتون رو میرسونید، تو ماشین منتظر می مونید و وقت غذا  برسه؟
  • به دوستتون پیامک می دهید که به شما زنگ بزند و از جمع بیاید بیرون؟ ( من خودم خیلی این کار رو انتخاب می کردم)
  • و یا کار های دیگه که فکر کنم خودتون بهتر می تونید بگید.

خوبه که بدونید، موقعیت های بسیار خوبی را از دست داده اید فقط بخاطر ترس از افراد جدید.اگر بر مهارت برقراری ارتباط مسلط شوید، به راحتی می توانید از جمع جدید بهترین استفاده را داشته باشید و مهمتر از همه هراس از جمع جدید را کنار بگذارید.

برقراری ارتباط ، هنری قابل یادگیری

یک تصور که بسیار دیده می شود این است که اکثرا فکر میکنند افراد خوش صحبت، بصورت مادرزاد خوب صحبت می کنند. در صورتی که اینطور نیست!یکی از افرادی که در صحبت کردن بسیار مشکل داشت، خود من بودم! اما کم کم با تمرینات، میتوان این مهارت را ارتقا داد.مطمئن هستم اگر کسی به اندازه من تمرین داشته باشد برای خوش صحبت شدن، میتواند بدرخشد.پس مهم تر از همه چیز این نکته است که یک مهارت قابل یادگیری است.یک خبر بد دیگر دارم که این  مهارت را نمی توان مانند یک قرص میل کرد و خود به خود در رفتار ما ریشه پیدا کند.باید تمرین کنیم تا به جایی برسیم که دیگران از همصحبت شدن با ما خوشحال شوند.

رفیق

رفیق خوب را چگونه پیدا کنیم؟ | دوستان خود را با این ۶ سوال بیازماییم!

یکی از نتایج ارتباط موثر، پیدا کردن دوست لایق و رفیق خوب است. گاهی اوقات تشخیص رفیق از نارفیق بسیار سخت است!تشخیص دوست واقعی یا کسانی که تظاهر به دوست داشتن و همراهی ما می کنند.میدانید که دوستی، پایه و اساس هر رابطه ای است. پس برای شما مهم است که دوستی که انتخاب کرده اید، واقعا همراه و هم قدم شما است یا این که تظاهر به رفاقت می کند؟

رفیق خوبتون رو با این ۶ ضلعی پیدا کنید

عزت نفس چیست

هر کدام از اضلاع این شش ضلعی، یک سوال است که اگر رفیق شما از همه این سوالات سربلند بیرون آمد، پیشنهاد میکنم این رفاقت را از ادست ندهید.ولی اگر رفیقتان در یکی از این ها کم آورد، در مورد رابطه تان کمی تامل کنید.

علاقه

معیار مهمی وجود دارد که به وسیله آن شما میتوانید با استفاده از آن، رفیق واقعی خود را بشناسید. این معیار این است که ببینید دوست شما تا چه حدی برای مسائل و مشکلات زندگی شما اهمیت قائل می شود؟

خب چگونه رفیق خود را امتحان کنیم؟

به این صورت که یک مساله نسبتا مهم زندگیتان که در جریان هست را با او در میان بگذارید.حالا ببینید آیا با شما تماس میگیرد تا از احوال شما سراغی بگیرد؟اگر این اتفاق نیافتاد، شما به او زندگ بزنید! ببینید از مشکل شما حرفی به میان می کشد و احوالتان را می پرسد؟اگر باز هم این اتفاق نیافتاد، یک اشاره غیر مستقیم به مساله تان داشته باشید! حالا دقت کنید ببینید اصلا چیزی از آن بیاد می آورد یا خیر؟

وفاداری

اگر با رفیقتان که قصد آزمودن وی را دارید، یک دوست مشترک داشته باشید، این مرحله بدرد شما میخورد.ابتدا از دوست مشترکتان بخواهید که مطلبی را بعنوان راز به رفیق نامبرده بگوید.هنگامی که شما پیش رفیق نامبرده حاضر شدید، از راز دوست مشترکتان بپرسید.ببینید که این رفیق در مورد راز دوست مشترک صحبت می کند یا خیر؟اگر از راز دوست مشترکتان پیش شما صحبت کرد، مطمان باشید که از راز های شما نیز پیش دیگران صحبت خواهد کرد.

سرافرازی

این مورد، گردنه ای است که رفیق از نا رفیق مشخص می شود.تشویق دوستان برای بهتر شدن، امری طبیعی است. این که من دوستان، اقوام و آشنایانم رو تشویق کنم که زندگی شاید داشته باشند، بسیار خوب است.اما نکته بسیار مهم این جا این است که رفیق ما از موفقیت ما خوشحال شود!این یعنی این که دوست من از دستاورد های من، سربلند شود! احساس سرافرازی کند.حقیقت امر این است که …دوستان ما ( مخصوصا دوست های قدیمی) میبینند که من و خود او از یک نقطه شروع کرده ایم. شاید او از ما جلوتر هم بوده. اما حالا من به موفقیتی رسیده ام و دوستم هنوز نقطه اول است.این امر، باعث تحریک شدن حس حسادت بین دو دوست می شود.

اگر متوجه این امر شدید که رفیق شما از پیشرفت و موفقیتتان خوشحال است، این یعنی رفیق شفیقتان را پیدا کرده اید.

 

صداقت! رفیق خوب، دقیقا مانند آیینه است!

یک رفیق خوب کسی است که معایبتان را به شما بگوید حتی اگر بداند از او دلخور و ناراحت می شوید.چرا که اگر شما معایب کمتری داشته باشید، باعث سربلندی او نیز می شوید.حدیث زیبایی است از امیر المؤمنین علیه السلام گواه این مطلب است که فرمود :

« المؤمن مراه المؤمن »             مومن، آیینه مومن دیگر است!

زمانی که رفیق ما مانند آیینه جلوی ما بایستد، تمام مشکلات ما را بدون کم و زیاد بیان می کند.اصلا از این ناراحت نمیشود که ما ناراحت می شویم یا خیر! البته، انتقاد کردن آدابی دارد که به جای خودش در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

احترام

اشتباه نکنید! این جا منظورمان صرفا احترام گذاشتن رفیقتان به شما نیست! بلکه مقصود، احترام به انتخاب های شماست!رفیقی دوست واقعی است که به انتخاب های شما نیز ( مانند خودتان ) احترام می گذارد.در بین دوستانم یکی از آنان را می شناسم که مدتی را با او رابطه نزدیکی داشتم.اما این دوست عزیز، نه تنها در مورد تمام تصمیماتم میخواست که پاسخگوی وی باشم، بلکه همیشه هم من رو سرزنش می کرد!خب این دوست کم کم در زندگی من کمرنگ شد! ( البته برای زمانیه که خود من هم این مطالب رو نمیدانستم.)چرا که برای انتخاب های من ارزش قائل نبود و یا آن ها را تخریب می کرد و یا مسخره!!!

خب چگونه بفهمیم دوستی به تصمیمات ما احترام میگذارد؟

یک راه زیرکانه وجود دارد!به دوستتان در مورد یک اتفاق مثبت که زندگیتان را زیبا کرده، سربسته سخن بگویید و به او این نکته رو یاد آور شوید که دوست ندارید بیشتر توضیح دهید.اگر اصرار نکرد، این یعنی که به شما و انتخاب هایتان احترام می گذارد.ولی اگر شروع به اصرار کرد، معنی این را می دهد که فضولی اش گل کرده و به انتخاب شما ( یعنی بیشتر توضیح دادن) احترامی نمی گذارد.توجه داشته باشید که صحبتتان حتما باید در مورد اتفاق مثبت باشد نه منفی!چرا که یک رفیق واقعی تلاش دارد که در مورد اتفاق منفی زندگی شما بداند! و اگر کاری از دستش بر می آید، به شما کمک کند.

فداکاری

چند سوال نشان می دهد که دوستتان برای شما فداکاری به خرج می دهد یا خیر؟

  • آیا به خاطر خوشحالی شما، حاضر است دست از کاری بکشد؟
  • آیا خوشحالی و یا منافعش را فدای خوشحالی شما می کند؟
  • آیا رفیقتان بخاطر شما تصمیمی را عوض میکند؟

اکثر انسان های اطراف ما، هنگامی که منافع خودشان در خطر باشد، سعی می کنند شما را از میان بردارند.دوستان معمولی، در بهترین حالت، به منافع هر دو فکر میکنند و یا این که تنها به فکر منافع شخصی خودش است.

چند نکته مهم در مورد شناخت رفیق خوب

  1. اگر فرد مورد نظرتان، در ۴ یا بیشتر از موارد بالا، سربلند بیرون آمد، رفیق خوبی است برای ادامه همراهی
  2. اگر ۳ مورد یا کمتر از مطالب بالا را دارا بود، حتما در ادامه دوستی با وی تردید داشته باشید، چرا که امکان دارد در بزنگاه ها عدم دوستی اش را نشان دهد.
  3. می توانید با افرادی که در نکته دوم ( همین بالایی) متوجه حضورشان در زندگیتان شده اید، صحبت کنید. شاید از میان همین ها هم رفیق های خوبی پیدا کنید!
  4. ببینید!زندگی پستی و بلندی های بسیاری دارد. پس هر کس را که می خواهید بسنجید، در یک مدت بیشتر از یک هفته بسنجید! این که یک روز را در نظر بگیرید و سپس قضاوت کنید، کاری حرفه ای نیست!
  5. نکات بالا شاید به در بگو تا دیوار بشنوه باشه! یعنی ظاهرا این است که ببینیم دوستان اطرافمان این صفات را دارند یا خیر! اما کاربرد مهمتر موارد بالا این است که در خودمان ببنیم، آیا ما رفیق شفیق اطرافیان هستیم یا خیر؟

اگر میخوای دیگران عاشقت بشن حتما”

این جا کلیک کن

خرید محصول آموزشی

خرید محصول آموزشی | برای خرید یک محصول آموزشی چه مواردی مهم است؟

کشور ما بعنوان یکی از کشورهایی که در مسیر توسعه قرار دارند، بستر بسیار مناسبی برای افرادی است که به دیگران آموزش میدهند. همانطور که شما هم شاهد هستید، سایت های آموزشی بسیاری وجود دارند که به آموزش دادن دیگران می پردازند. از آموزش در حیطه های بسیار تخصصی مانند برنامه نویسی گرفته تا آموزش در مباحث موفقیت که شامل همه افراد می شوند. نکته ای که بسیار اهمیت دارد، فروش بسته های آموزشی است که امروزه در وبسایت های ایرانی زبان بسیار زیاد دیده می شود. در این مقاله قصد دارم درباره چند مؤلفه در مورد خرید محصول آموزشی بیان کنم. پس همراه من باشید.

خرید محصول آموزشی

منظور از محصول آموزشی هر کالا یا خدماتی است که شما برای یاد گرفتن، در ازای آن هزینه می پردازید.حال این محصول می تواند یک کتاب باشد، یا یک سی دی آموزشی و یا درخواست یک ساعت مشاوره از طریق فضای مجازی.خوشبختانه فضای غالب بر کشور به سمتی حرکت می کند که افراد حاضر شده اند برای ارتقای زندگی خود، هزینه بپردازند و خرید محصول آموزشی داشته باشند.البته امیدوارم اشتباه برداشت نکنید. منظورم از هزینه، صرفا پول دادن نیست! هزینه شامل پول، انرژی و زمان می شود. 

از چه کسانی خرید محصول آموزشی داشته باشیم؟

یکی از سوالاتی که دوستان به وفور از بنده می پرسند این است که به نظر شما از چه کسانی خرید محصول آموزشی داشته باشیم.به نظر من این سوال دقیق نیست!از آن جایی که هر چیزی در این دنیا، نکته ای درون خودش دارد و ما می توانیم آن نکته را در زندگی پیاده کنیم؛ پس می توان آموزش را از هر شخصی دریافت کرد.

نکته قابل توجه این است که با مدل آموزش دادن کدام آموزش دهنده راحت هستیم؟

برای متوجه شدن این نکته، معمولا در سایت های آموزشی، مدرس ها فایل های صوتی و تصویری رایگان بسیاری از خودشان در دسترس قرار داده اند. 

محصول آموزشی در چه قالب هایی ارائه می شود؟

قالب های مختلفی وجود دارد که بعد از خرید محصول آموزشی می توانید آن را دریافت کنید.این قالب ها را در دو گروه مجازی و حقیقی بیان می کنم.

خرید محصول آموزشی حقیقی

محصولات حقیقی عبارت اند از :

  1. خرید کتاب چاپی
  2. خرید بلیت سمینار و کارگاه حضوری
  3. دریافت زمان مشاوره حضوری
  4.  و …

  

خرید محصول آموزشی مجازی:

  1. کتاب الکترونیکی
  2. محصول صوتی
  3. آموزش های تصویری
  4. خرید وبینار (کلاس های مجازی)
  5. خرید دوره های مجازی
  6. مشاوره غیری حضوری (تلفنی یا از طریق اسکایپ)
  7. خرید جزوه های آموزشی ( پشت کنکوری ها میدونن چی میگم)
  8. عضویت در وبسایت های آموزشی
  9. عضویت در خبرنامه ها

 خیلی از گزینه هایی که در قسمت خرید محصول آموزشی مجازی گفته شد، میتوانند این قابلیت را داشته باشند که بصورت دانلودی یا یا پیک دریافت کنید ( مثلا یک محصول الکترونیکی) 

چقدر باید برای خرید محصول آموزشی هزینه کنیم؟

فایل های آموزشی بسیار زیادی در فضای اینترنتی وجود دارد که بسیاری از آن ها بصورت رایگان ارائه می شود. سایت های آپارات در سطح داخلی و یوتیوب در سطح بین الملل از جامع ترین سایت های حاوی آموزش هستند.اما در این جا بحثمان از خرید محصول آموزشی است.معمولا در زمان خرید باید به ازای کالا یا خدماتی که دریافت میکنیم، هزینه ای پرداخت کنیم.کالا های آموزشی در فضای اینترنت از هزار تومان قیمت دارند تا ۲۰ میلیون تومان ( این عدد هایی است که خودم دیده ام و شاید بیشتر از این هم وجود داشته باشد.)باید ببنیم چه چیزی نیاز داریم و با توجه به نیازمان و آیا آن آموزش نسبت به شرایط ما می ارزد یا خیر؟من به شخصه، اگر آموزه ای را نیاز داشته باشم، نگاهی به عدد نمی کنم و خرید را انجام میدهم.پس اگر میبینید که یک آموزش می تواند زندگی شما را تغییر دهد، وسواس به خرج ندهید و روی دکمه خرید کلیک کنید! چرا که لحظه حظه زندگی ما آن قدر اهمیت دارد که با هیچ پولی قابل مقایسه نباشد.

ضمانت بازگشت وجه

مباحث امنیتی خرید از اینترنت

کنترل احساسات دیگران

کنترل احساسات دیگران – مقدمه

در مقاله “هوش هیجانی چیست” معنی هوش هیجانی را درک احساسات خود و دیگران و مدیریت احساسات خود و دیگران بیان کردیم. در مقالات قبل در مورد هوش هیجانی و روش های کنترل هوش هیجانی خود صحبت کردیم. در این مقاله قصد داریم در مورد کنترل احساسات دیگران صحبت کنیم.

کنترل احساسات دیگران مقدمه

به دور از مباحث اخلاقی، کنترل احساسات دیگران کار آسانی نیست!راه های زیادی (از جمله غر زدن، استفاده از زور و اجبار، فشار و تنش، فریب و …) هستند که احتمالا شما نیز این کارها را امتحان کرده اید!اما نتیجه این کار ها معلوم نیست! یا نتیجه ای ندارند و یا این که نتیجه ای مقطعی دارند.بعضی نیز هستند که مستقیما به فرد میگویند که میخواهند او را تغییر دهند!اما راهکاری که در این جا قصد داریم به آن اشاره کنیم، تمرکز بیشتر بر شخص مقابل است.

به قول معروف، بسیاری از ما، بیشتر از جلوی بینی خود، جایی را نمیبینیم.

یعنی این که بر خواسته های خودمان تمرکز میکنیم و با توجه به منافع و امیال خودمان قصد تغییر فردی دیگر را داریم.

کنترل احساسات دیگران یا کنترل دیگران؟

امیدوارم اشتباهی پیش نیاید! منظور من در این جا کنترل دیگران نیست!خداوند متعال در این دنیا تمام انسان ها را آزاد آفریده است و هر فردی قدرت انتخاب و تصمیم گیری دارد.پس هم از لحاظ اخلاقی و هم شرعی کنترل دیگران کار پسندیده ای نیست!در قرآن خدای متعال خطاب به پیامبر می فرماید:

فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌ ﴿۲۱﴾ 

لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ ﴿۲۲
پس تذکر ده که تو تنها تذکردهنده‏ اى (۲۱)

بر آنان تسلطى ندارى (۲۲)

 پس متوجه شدیم که هیچکسی حتی پیامبر خدا، اجازه کنترل دیگران را ندارد.ما در این جا در مورد کنترل احساسات دیگران یا مدیریت احساسات دیگران صحبت میکنیم. [irp posts=”1307″ name=”با حواس پرتی از احساسات بد فاصله بگیریم!”] 

اصلا چرا کنترل احساسات دیگران ؟

سوال خوبیه!به این دلیل که من و شمایی که در حال مطالعه و انتشار مطالب آموزشی هستیم، تغییر دادن دنیا به جایی بهتر برای زندگی، یکی از ارزش هایمان است.به این دلیل که اگر ما بتوانیم، نحوه تعامل فردی را با خود تغییر دهیم، این تغییر بر روابط چندگانه فرد ایجاد می شود و همین کار کوچک باعث بهتر شدن زندگی وی می شود.برای مثال اگر بتوانیم خانمی را متقاعد کنیم که در رابطه با همسرش تعامل بهتری داشته باشیم، این تعامل بهتر را در رابطه بر فرزندش نیز شاهد خواهیم بود.و در راستای ارتقای دنیا به جایی برای زندگی بهتر، چه کاری بهتر از ایجاد تغییر های این چنینی!  

چه باید بکنیم؟

برای کنترل احساسات و هیجانات دیگران، انجام دو کار ضروری است.

  1. مدیریت هیجانات خود 
  2. انجام تکنیک های موثر برای تاثیر بر مخاطب

این نکته ها را خدمت شما بیان میکنم.اما وظیفه اصلی گردن خود شماست! یعنی این که باید هنر داشته باشید و این تکنیک ها را متناسب با شرایط خودتان بومی سازی کنید. در مقاله های هفته های آینده به طور مفصل اول بر مدیریت هیجانات خود می پردازیم و سپس به تکنیک های موثر برای تاثیر گذاری اشاره ای خواهیم کرد.

حواس پرتی

با حواس پرتی از احساسات بد فاصله بگیریم!

در مقاله قبل در مورد کنترل احساسات با روش بازسازی شناختی بصورت مفصل همراه با مثال صحبت کردیم. در این مقاله میخواهیم به یک روش دیگر بپردازیم. حواس پرتی راهکاری که بعد از بازسازی شناختی، بهترین روش است.

با حواس پرتی از احساسات بد فاصله بگیریم!

گاهی وقت ها آن قدر حس بدی وجود ما رو فرا میگیره که دوست داریم هر چه زود تر همه چیز تمام بشه.البته که در بعضی اوقات بهترین راه فرار از صحنه است!یعنی به قول خودمون بهترین چیز این است که بحث رو عوض کنیم و خودمون از فضایی که باعث بد شدن احساسات ما می شود خارج شویم.فرار کردن از یک موقعیت نامناسب کار پسندیده ایه بشرط این که فرار از مسئولیت و شانه خالی کردن نباشه!با تغییر موقعیت میتوانیم یک استراحت کوچک به ذهنمن بدهیم.در موقعیت های حساس و استرس زا با حواس پرتی می توانیم تمرکز خودمون رو دوباره بدست بیاوریم.

حواس پرتی آگاهانه چیه؟

این حواس پرتی ای که ما ازش صحبت میکنیم، یعنی در موقعیتی که احساس خوبی نداریم و با آگاهی تمام نسبت به احساسات و هیجاناتمان، موقعیتمون رو تغییر بدیدم!حال این موضوع وابسته است به میزان بدی موقعیت!از شمردن یک تا ده  گرفته که برای موقعیت های نسبتا ساده به کار گرفته می شود تا ترک اتاق و در مراحل پیچیده تر مسافرت چند روزه!بیرون بردن خود از وضعیت یا همان حواس پرتی آگاهانه، امتیازات زیادی دارد.از جمله این امتیازات این است که شما فرصت پیدا میکنید که با خونسردی و تفکر به آنچه اتفاق افتاده واکنش نشان دهید.همچنین با حواس پرتی میتونید از بدتر شدن احساسات بدتان و شاید از گفتن چیزی که باعث بشه بعدا پشیمان شوید، جلوگیری کنید.حواس پرتی رو میتونید مثل شارژ کردن باتری های خودتون در نظر بگیرید.باتریتون رو شارژ کنید و برای حل کردن مساله آماده باشید!

۸ روش حواس پرتی آگاهانه

برای این که از موقعیت فرار کنید و فرصتی داشته باشید برای مدیریت احساسات خودتون، راه های بیشماری جلوی خودتون دارید.برخی از این راه ها (به قول خودمون) بدرد بخور هستند و برخی باعث ضرر می شوند.در این جا به ۸ روش سود مند اشاره میکنیم:

نفس عمیق بکشید

گاهی اوقات مساله به قدری کوچک است که با یک نفس عمیق، میتوانید توجهتون رو از عامل احساسات بد دور کنید! به همین راحتی!

چند دقیقه پیاده روی کنید

از یک تا ده بشمارید

روش خوبی میتونه باشه!اگر تمرکزتون هنوز روی مساله ای است که باعث احساسات بد می شود، یک روند جدید پیدا کنید، مثلا از ۲۰ رو به پایین بشمارید یا هر نوع که خودتون مناسب میبینید.

وضو بگیرید و دو رکعت نماز بخوانید!

صحنه رو ترک کنید

در خلوت، احساسات خودتون رو به سبک شخصی بروز بدهید. بعضی از افراد هنگام عصبانیت، استرس و اضطراب، فریاد میکشیند، بعضی هم عادات دیگری دارند.

ورزش کنید

با دوست صمیمیتان صحبت کنید

تمرکز را فراموش نکنید

با استفاده از تکنیک های تمرکز، موضوع دیگری انتخاب کنید و روی آن تمرکز کنید.روان شناسان بعضی رفتار های دیگر را بیان می کنند که نتیجه خیلی کوتاه مدتی دارند که معروف است به آرمیدگی یا آگاهی (مثلا سست سازی عضلات و ورزش های تنفسی و …)من فکر میکنم اگر شما روش قبل یعنی بازسازی شناختی یا همین روش رو امتحان کنید، به راحتی میتوانید بر روی احساسات بدتان، مدیریت داشته باشید.

پنجره اورتون

چطور یک رفتار رو در جامعه تبدیل به فرهنگ کنیم؟

آیا می دونید چطور میشه که یک رفتار در یک جامعه تبدیل به فرهنگ اون جامعه میشه؟ این مقاله قراره به این سوال جواب بده… طی مثالی ملموس در جامعه ایرانی، قصد دارم به تعریف واژه ای به نام پنجره اورتون (Overton Window of Political Possibilities) بپردازم:

در گذشته ای نه چندان دور بستن کمربند ایمنی در جامعه یک امر مسخره تلقی می شد

احتمالا شما هم یادتون میاد یه زمانی بستن کمربند ماشین یه رفتار خیلی مسخره به نظر می رسیدمردم ایران بستن کمربند رو یک کار محالی می دونستندو می گفتند اینکارا سوسول بازیه خارجیاس.گذشت تا اینکه مسئولین به اهمیت کمربند ایمنی در ماشین پی بردندخواستن کاری کنند راننده های ایرانی رو متقاعد کنند که وقتی سوار ماشین میشن کمربند رو ببندند.

ولی مثه اینکه بعضی ها دارن کمربند می بندن

خب چه اتفاقی افتاد؟اول با تبلیغات راهنمایی و رانندگی شروع کردن، و برنامه هایی مثل داوود خطر و…. درست کردند تا خطرات نبستن کمربند ایمنی رو به مردم نشون بدن.در اینجا راننده ها کمی از خر شیطون پایین اومدن و اونایی که یه ذره محتاط بودن،وقتی که سوار ماشین می شدند،کمربند می بستن ولی از نظر اکثر مردم هنوز این کار سوسول بازی بود که آدمای محتاط انجامش میدن.

تو تهران که اکثرا کمربند می بندن

بعدش مسئولین تصمیم گرفتند بستن کمربند رو در کلان شهرها الزامی کنند و اینکار رو کردند.همینجا بود که بستن کمربند پیش همه ی افراد کلان شهرها قابل پذیرش شد.

بقیه ی شهرها هم به کمپین کمربند بندان پیوستند

خب حالا که این طرح تو کلان شهرها جواب داد.در همه ی شهرها الزامی شد.در این مرحله همه ی مردم ایران بستن کمربند رو یک امر بدیهی و پیش پا افتاده ای می دونستند و قبول کردند که بستن کمربند برای ایمنی خوبه.

اوه مثه اینکه دنیا عوض شده؟!!!

و در مرحله ی بعد،همین مردم بودند که به همدیگه تذکر میدادند تا هنگام رانندگی کمربند رو ببندند.و این طرح پیش مردم، طرحی محبوب و پرطرفدار شده بود.

آخرش کار خودشونو کردن

و در پایان بستن کمربند به یک قانون راهنمایی و رانندگی تبدیل شد و برای تخلف از اون، جریمه قرار داده شد.

کمی از این ترفند برامون بگو

این بود مراحلی که مسئولین روی مردم پیاده کردند تا یک طرح رو در جامعه پیاده سازی کنند.وسیله ی اونها برای متقاعدسازی مردم نسبت به این طرح، «رسانه» بود.اونها از رسانه استفاده کردند تا یک مسأله ای مثل بستن کمربند ایمنی در حال رانندگی که یک امر غیر قابل تصوری نزد عموم مردم بود، به یک مسأله ی محبوب تبدیل بشه و در پایان، این مسأله تبدیل به یک سیاست بشه.

این روند به نظریه ی پنجره اورتون (Overton Window of Political Possibilities) معروفه.

همانطور که می بینید خیلی از رفتارهایی که امروزه به سیاست تبدیل شده، قبلا در جامعه یک رفتار منفور شمرده می شد.(نمونه هاش رو می تونید ببینید: از حجاب گرفته، تا مسائل سیاسی و حتی همین بالا رفتن ارزش دلار در ایران).این فرمول(نظریه ی پنجره اورتون ) رو بیان میکنم نَه فقط به این خاطر که بتونید یک رفتار یا هر چیز دیگه ای رو در جامعه جابندازید.پنجره اورتون را بیان میکنم تا مواظب باشید در دام کسانی نیافتید که می خوان با استفاده از این فرمول شما رو نسبت به انجام کاری که ازش متنفرید، علاقه مند کنند.

و کاری کنند که به راحتی ارزش هاتون رو زیر پا بذارید.

مرحله ی اول:طرح غیر قابل تصور (Unthinkable)مرحله ی دوم:طرح افراطی به نظر می رسد (Radical)مرحله ی سوم :طرح قابل قبول به نظر می رسد (Acceptable)مرحله ی چهارم :طرح معقول و بدیهی به نظر می رسد (Sensible)مرحله ی پنجم :طرح محبوب و پرطرفدار (Popular)مرحله ی ششم :تبدیل شدن به یک سیاست (Policy)

 

 حالا چطور از پنجره اورتون استفاده کنیم؟

بسیار ساده است!تکرار تکرار تکرارهمون کاری که بقیه در حال انجام آن روی ما هستند، تا یک رفتار رو به خوردمون بدن!


با تشکر از استاد محمد حسین اسلامی، موسس و مدیر وبسایت رسانویس و نویسنده کتاب ساده‌سازی به زبان ساده در تولید محتوای آموزشی که افتخار نوشتن مقاله پنجره اورتون چطور یک رفتار رو در جامعه تبدیل به فرهنگ کنیم؟ را به وبسایت ما دادند